شعری از الهام مهرانفر من از آروارۀ یک گرگ گذر کردمتا طلسمی شکسته شودکه دستهایمان رامیان دو حفرهبلعیده بود.هنوز هم در...
شعری از فرشته ساسانی گاهی تمام عقربهها دورم میزنندبا چرخشی هیچدرجهرو به ابدیتی زیر خط صفرکه انجماد هزارههاییستکه مثل سگتاریخ آفرینشم...
شعری از نیروانا دوست آسمان هم گاهی سگرمههایش را درهم میکشدبا دهنکجی به زمین.ستارگان هم گاهی فرومیریزندگوشواره میشوند بر گوشهای بریدهات.همیشه...
شعری از امیرحسین تیکنی آنگاه نوراز سحابی چشمانش گذر کردو ستارهای در قلبش مُردتا ستارهای دیگر متولد شود.در دوردسترشتههای خیالدرهم تنیدند...
شعری از مرضیه برمال با منقار تازهاتپرنده شدیدر بیثباتی فصلهادر گردش دوبارۀ خورشیدکه خرداد همین دیروز بودو حالاتیر میکشدنوک تازهاتبا دانههای...