سریادریافت شعرهایی کوتاه از سریا داودی حموله 1 من اگر تو بودم گم میشدم تا تو را بیابم 2 اگر...
سمیه جلالیدریافت شعری از سمیّه جلالی آنکه با هیولا دستوپنجه نرم میکند، باید بپاید که خود در این میانه هیولا...
عاطفه عظیمیدریافت شعری از عاطفه عظیمی مرا نترسان! از چرکِ خوابیده بر چروک از نرسیدن به لولای نچرخیدۀ زندگی بر...
حمیدرضا نوروزیدریافت حمیدرضا نوروزی سکانس یک... چشمهایش فانوس ِ آرزوها بود آرشة کفگیر ِ برنج روی قلبش به رقص میآمد...
فیروزه برازجانیدریافت شعری از فیروزه برازجانی از ارتفاع مشوّش موهایت ریختهام از شمال حزین تا پلکهای فروافتادۀ جنوب که دامان...