شعری از فاطمه اختصاری
به یاد علی کریمی کلایه
سهشنبه شب
به تاریخ چهاردهم شهریور
ساعت ۲۲:۰۰ به وقت ایران
پیام وا نشده، عکسِ تا ابد ساکت
هزار خاطره مثل جواهری بدلی
نخواه شادی از این شعر لعنتی، از من
قشنگ نیست زمین و زمان، بدون «علی»!
نگاه میکنی از توی عکس، با لبخند
کنار عکس قشنگت، نوار مشکی کج
دلم خوش است که تبعیدیام در این غربت
قبول کن که پس از تو جهنم است کرج!
هنوز منتظرت ماندهایم با حسرت
من و هزار خیابانِ بیپلیس اینجا
قرار نیست به یک روز خوب وا بشوند
دو چشم بسته در آنجا، دو چشم خیس اینجا
تو زندهای و خبرها دروغ میگویند
کسی فقط بیدارم کند از این کابوس
رفیق من! بغلم کن، از این شب کشدار
بگو که شوخی کردی، مرا بگیر و ببوس
هزار مرز کشیدند بین ما، اما
جدا نبودی و هر لحظه در سرم بودی
«علی»! چگونه پس از تو ادامه خواهم داد؟!
تویی که تنها، تنها برادرم بودی
تو رفتهای و نفس میکشند در تکرار
هزار زندهی بیزندگی، مجاور من
هزار زنده که در اصل مردهاند، ولی
تویی که زندهترینی، رفیق شاعر من!
فاطمه اختصاری
موارد بیشتر
انتشار فایل صوتی هجدهمین نشست تخصصی خانهجهانیماهگرفتگان (نقد و بررسی مجموعه آثار داستانی نوشین جم نژاد)
هجدهمین نشست تخصصی خانهجهانیماهگرفتگان (نقد و تحلیل مجموعه آثار داستانی نوشین جمنژاد)
انتشار فایل صوتی هفدهمین نشست تخصصی خانه ماه گرفتگان( نقد و بررسی مجموعه داستان ایدوس EIDOS اثر پژمان گلچین)