خانه‌ی جهانی ماه‌گرفتگان

مجموعه مستقل مردم‌نهاد (NGO)

هم‌نوایی عشق و جنایت

نقد و بررسی


فیلم تصمیم رفتن اثر پارک چان ووک
هم‌نوایی عشق و جنایت
آیدا محمدی‌زاده
*نقد حاوی افشاسازی بخش‌هایی از داستان فیلم است.
شاهد بازگشت باشکوه کارگردان مشهور کره‌ای پس از شش سال غیبت به فرش قرمز جوایز بزرگ سینمایی سالیم که توانست جایزۀ بهترین کارگردان را از هفتادوپنجمین دورۀ جشنوارۀ کن فرانسه که در شهر نیس برگزار شد، همراه خود به خانه ببرد.
آغاز فیلم تصمیم جدایی به مخاطب خبر از آب‌وهوای ناخوشایند فصلی می‌دهد؛ همچنین پرونده‌های انبوه قتل را می‌بینیم که روی هم انباشته شده‌اند و کارآگاه جانگ هه جون (با بازی پارک هه ایل) و دستیارش سو وون (با بازی گو کیونگ پیو) دست‌کم باید یک پرونده را حل کنند تا بیش از این پایه‌های شغلی خود را سست نکنند. تا اینکه پروندۀ قتل کیم دو سو شصت‌سالۀ کوهنورد تشکیل شد. مقتول از صخره‌ای بلند سقوط کرده است و پرونده در ابتدا بدون هیچ شکی، مرگ براثر سانحه تلقی می‌شود. درست در همان زمان کارگاه با همسر مقتول سونگ سو ره (با بازی تانگ وی) که مهاجر چینی و پرستار سالمندان است، آشنا می‌شود. سونگ سو ره وقتی از مرگ همسرش خبردار می‌شود، شوک و غم حادثه نه‌تنها او را متأثر نمی‌کند، بلکه با آرامشی غیرقابل پیش‌بینی رفتار می‌کند. این رفتارش تمامی شبهه‌ها را به‌سمت او سوق می‌دهد و مخاطب از این لحظه با تمامی حواس میخکوب می‌شود.
تحقیقات ادامه دارد و کارگاه که با چشم کم‌سو و پرونده‌های حل‌نشده و بی‌خوابی خود دست‌وپنجه نرم می‌کند، همچنان به‌دنبال مظنون برای کیم دو سو مرحوم است. بعد از کالبدشکافی، دی‌ان‌ای همسر کیم دو سو را زیر ناخن‌هایش پیدا می‌کنند و سونگ سو ره به مظنون اصلی پرونده تبدیل می‌شود.
جلسه‌های بازجویی آغاز می‌شود؛ اما عشقی که با شمایل مدرن خود را به ما می‌نمایاند، رنگ افلاطونی به خود می‌گیرد و کارآگاه جلسۀ بازجویی را به شکل رستوران می‌بیند و با مظنون قتل سوشی مجلل سرو می‌کند و هرکدام از آن‌ها چیزی را در یکدیگر می‌یابند که قبل از این نداشتند. سونگ سو ره در وضعیتی سخت به سر می‌برد و همسرهای قبلی‌اش او را به برگرداندن به سرزمین مادری‌اش یا با صداهای ضبط‌شده از او تهدید می‌کنند. ازطرفی کارآگاه جانگ هه جون در سکانسی قهرمان سونگ سو ره می‌شود. زمانی که طلبکار همسرش به سونگ سو ره حمله می‌کند و او را می‌زند، همسرش بی‌تفاوت به او نگاه می‌کند؛ ولی چند لحظه بعد مردی در تلویزیون بی‌درنگ به نجات زنی در آتش می‌رود. آن لحظه نماد لحظه‌ای است که سونگ سو ره از جانگ هه جون برای خود ابرقهرمانی می‌سازد. یا در سکانسی که سونگ سو ره با گربه به زبان چینی صحبت می‌کند و از او می‌خواهد قلب کارآگاه مهربان را برایش بیاورد؛ همچنین کلاغی که دفن می‌کند، دو راز را برای مخاطب آشکار می‌کند و آن‌هم این است که گربه، سونگ سو ره است و کلاغ مقتول است؛ یعنی سونگ سو ره از راه پروندۀ قتل به کارگاه نزدیک شده است. کارآگاه کانگ هه جون هم در زندگی شخصی و شغلی دچار مشکلاتی است و آرامش خود را در سونگ سو ره می‌یابد؛ حتی در سکانس‌هایی که کارآگاه در تعقیب‌وگریز سونگ سو ره است، به‌جای آنکه به پرونده فکر کند، خود را همراه او تصور می‌کند؛ بدین ترتیب فیلم‌ساز بدون گفتن کلمه‌ای حرف اضافه به‌راحتی توانست احساسات میان آن دو را از ثانیۀ اول تا انتهای فیلم به مخاطب انتقال بدهد و همزادپنداری مخاطب را بی‌آنکه مخاطب لحظه‌ای به ارزش‌های فرهنگی اهمیتی بدهد و شخصیت‌ها را قضاوت کند برانگیزاند؛ حتی در تناسب بی‌نظیر نماها و قاب‌هایی که با مفهوم فرهنگ، معماری، هنر و طبیعت ایجاد کرده، به‌خوبی از شیمی میان بازیگران و داستان و تمامی عواملش استفاده کرده است. از این لحاظ تا مدت‌ها می‌تواند حتی بعد از فقط یک بار دیدن به ریشه‌دواندن در ذهن و قلب مخاطب ادامه دهد.
تا زمانی که سونگ سو ره مرتکب قتل دوم می‌شود، هرچند خوی عدالت‌جوی کارآگاه جانگ هه جون به‌دنبال حقیقت قتل دوم است، قلب او به ازدست‌دادن سونگ سو ره رضایت نمی‌دهد؛ حتی ازدست‌دادن شغل خود را به جان می‌خرد و راضی نیست به هیچ طریق ممکن باور کند و بپذیرد که سونگ سو ره مرتکب جرم شده است. سونگ سو ره به ساحل رفته و جانگ هه جون در تلاش برای یافتن اوست و درحالی‌که می‌کوشد از سونگ سو ره بخواهد همۀ مدارکی را که علیه اوست در دریا بیندازد، شاهد امضای پارک چان ووک مثل فیلم‌های گذشته‌اش هستیم که آن را در آخرین سکانس به یادگار می‌گذارد و اصالت فیلم خود را به همه می‌نمایاند. داستان با تراژدی عمیقی به پایان می‌رسد و سونگ سو ره به رفتن تصمیم می‌گیرد.