فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی
سال اول/ شمارۀ پنجم و ششم/بهار و تابستان ۱۴۰۳
مطالعات ادبیات داستانی ایران و جهان
بررسی رمان «مغازه خودکشی» و برخی جنبههای گروتسکی آن
نگارنده: سودابه استقلال
تصور کن در جهانی زندگی میکنی که جز ناامیدی و سیاهی چشماندازی نیست؛ جهانی پر از سیاهی و هراسآور. و تنها راه باقیمانده، مرگ است. این تصور، دستمایۀ فانتزی طنز سیاه، با نام «مغازه خودکشی» نوشتۀ ژان تولی شده است.
ژان تولی متولد ۲۶ فوریه ۱۹۵۴، رماننویس، کاریکاتوریست، فیلمنامهنویس فرانسوی بود. او علاوهبر فعالیت در تصویرسازی و ساخت فیلم، ۱۰ کتاب موفق و پرفروش هم نوشته و از جوایز ادبی نیز سهمی داشت. تولی در زمینۀ زندگینامهنویسی هم فعالیت داشت. او در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۲ از دنیا رفت.
پیرنگ داستان:
در دنیایی افسرده و آخرالزمانی که بیشتر مردم اراده و تمایل به زندگی را از دست دادهاند، مغازهای منحصربهفرد وجود دارد که نسلبهنسل به خانواده تواچ به ارث رسیده است.
در این مغازه، آقای میشیمیا تواچ و همسرش، لوکریس، به همراه فرزندانشان خدمات خاصی به شهروندان ارائه میدهند. شهروندان هر ابزاری را که برای پایان دادنِ موفقیتآمیز به زندگی خود نیاز دارند در مغازۀ آنها مییابند. بیشتر این ابزارها جالب، خندهدار و خلاقانه هستند مانند؛ وحشت خاکستری، ماسکهای وحشتناک، ستارۀ شب، روغن مات، پری شنی، وسایل پیشگیری از بارداری آغشته به سم و ویروس، خودکشی با کیسۀ پلاستیک، بلوک سیمانی، تیراندازی به آدمها در شهربازی و کارناوال در حین بازی، سمهای تماسی مثل اسید مارماهی، سمِ قورباغۀ طلایی، ژل مرگبار، سمِ گربهماهی، کیک تولد آغشته به سم، سیب سمی، شکلات سمی، طناب و بوسۀ مرگ (با این شعار: میخواهی بمیری، من را ببوس)، و شعار تبلیغاتی جالبی نیز دارند: «آیا در زندگی شکست خوردهاید؟ لااقل در مرگتان موفق باشید». مرگ، برای خانواده تواچ خوب بوده. تواچها، نسلها، مغازه خودکشی را با موفقیت اداره میکردند اما با تولد کوچکترین عضو اوضاع عوض میشود. آلن، برخلاف خانواده، برادرش، ونسان و خواهرش، مرلین، افسردهخو نیست. او کودکیست که میخندد و وقتی بزرگتر میشود برای مشتریها آرزوی روز خوب میکند. او شخصیت خوشبینی دارد و این به خواهر و برادر بزرگترش آسیب میرساند. زیرا شادی، سنتشکنی است و کمک به خودکشی دیگران افتخار و تجارت.
در این جهان پسازمانی که دیدگاه ناخوشایند معمول است، آلن به طرز ناامید کنندهای خوشبین است. پدر و مادرش آرزو دارند او مثل خواهر و برادرش ناامید و افسرده باشد، وادارش میکنند اخبار گوش کند تا روحیهاش خراب شود. اما او مثل آفتاب روی همهچیز و همهکس تأثیرگذار است. دیدگاه و رفتار آلن، کمکم خانواده و مشتریها را تغییر میدهد. حتی مقاومت پدرش میشکند. مغازه خودکشی، بهجای فروش ابزار خودکشی، به فروشگاه امید و زندگی تبدیل میشود. با این شعار: « خودت را با پیری بکش.» و سرانجام زندگی آلن با به انجام رساندن رسالتش به پایانی خودخواسته میرسد.
جهان داستانی که تولی در مغازه خودکشی ساخته است پر از تناقضات مضحک و دهشتناک است. در این مطلب سعی داریم جنبههای گروتسکی این اثرِ درخور را نشان دهیم.
ریشۀ لغوی گروتسک، گروتسک به معنی غار و دخمه از واژه ایتالیایی گروتا گرفته شده و به نقاشیهای روی دیوارها که در حفاریهای بناهای روم باستان پیدا شده اشاره دارد. گروتا، در حقیقت شبیه به هزارتوی پرمخاطره و سردرگمکننده است که موجب تشویش و اضطراب میشود.
اصطلاح گروتسک؛ گروتسک در ابتدا اصطلاحی بود که برای نقاشیهایی که آمیزهای از انسان، حیوان و گیاه را نشان میدادند، بهکار برده شد و در ادبیات و هنر، گروتسک، سازشی است میان حالات متناقض؛ آمیزهای از خنده و خوف.
مؤلفههای گروتسک در رمان مغازه خودکشی
افراط و اغراق:
یکی از مؤلفههای مهم گروتسک افراطی بودن آن است. گروتسک با افراط و اغراق قوانین را برهم میزند و همهچیز را تحریف میکند. بههمین دلیل گاه با فانتزی همردیف در نظر گرفته میشود. تفاوت گروتسک با فانتزی در این است که با تمام عجایبش، در طبیعت و جهان پیرامون ما وجود دارد و با واقعیت رابطه دارد. (اگر اثری صرفاً در دنیای خیالی و بدون اشاره به دنیای واقعی خلق شود دیگر گروتسک نیست.)
آثار فانتزی گروتسک بسیاری وجود دارد. مغازه خودکشی یکی از این آثار است. تامسن در کتاب گروتسک میگوید
نشانۀ اصلی گروتسک در متون فانتزی آمیختنِ آگاهانۀ فانتزی با واقعیت است. منشینگ بر یکی از منابع بسیار جالب گروتسک انگشت گذاشته است: «آمیختن امر واقعی با غیرواقعی به گونهای که حیران بمانیم و حتی وحشت کنیم؛ اما در عین حال بالقوه کمیک باشد.»
مغازه خودکشی پر از انواع اغراق است؛ اغراق در کوچکنمایی و بزرگنمایی. در قسمتی از رمان صحنهای نشان داده میشود که تمام مردان برای گرفتن بوسۀ مرگ از مرلین صف کشیدهاند.
آلن زیر لب آهنگی را سوت میزد به مرلین نزدیک شد و گفت دیدی حق با من بود که گفتم تو خوشگلی؟ همۀ پسرهای این شهر دیوونۀ تو هستند. نگاهشون کن…
تمام مردان جوان در صفهایی تنگ در انتظار ایستاده بودند؛ بین ویترینهای منتهی به مرلین با گامهایی به اندازۀ یک سانتیمتر آهسته پیش میرفتند.
اغراق و افراط هنجارگریزی تغییر حالت از واقعیت رئالیست به فرا واقعیت (سورئالیست) هراسانگیزی، نامتعارف، گوتیک جابهجایی موقعیت اشخاص، تحریف و از ریختافتادگی (دفرم) و تخطی از نظم طبیعی، موجب پیدایش گروتسک میگردد.
نابهنجاری:
گروتسک قوانین طبیعت را برهم میزند. با وارونگی مضاعف و از شکل انداختن حقیقت، هنجارها را میلرزاند.
نابهنجاری گروتسکی میتواند روانی یا جسمانی باشد، میتواند بهدلیل رفتاری خلاف عرف و نابهنجاری گروتسکی دلیل رفتاری خلاف عرف و قوانین شناخته شده باشد. ممکن است «بامزه» باشد و وقتی چیزی از حد معینی از بامزگی و سرگرمکنندگی بالاتر رود، ناآشنا، نامأنوس، عجیب و غریب و ترسناک میشود؛ یعنی از سویی جالب و عجیب و از سوی دیگر ترسناک و چندشآور میشود. واکنش به چنین نابهنجاری، تجربۀ همزمان خنده و وحشت است. فیلیپ تامسن میگوید: « باید توجه داشت که دوسوگرایی نابهنجاری حاضر در گروتسک (برانگیختن احساسات متضاد) پابهپای همین تضاد حرکت میکند: میتوان تعریف ثانوی گروتسک را نیز بررسی کرد: «نابهنجارِ دوسوگرایانه». این نابهنجاری دوسوگرایانه، تعریف بنیادی گروتسک است.
نمونههایی از نابهنجاری در مغازه خودکشی:
دارم بلوک سیمانی درست میکنم که به یه حلقۀ زنجیر وصله و به قوزک پا قفل میشه. کنار رودخونه وامیستی، اون رو جلو خودت پرت میکنی و شلپ میری پایین و والسلام.
بدون برگشت
مشتری سبیلو به تأیید سری تکان داد: خیلی جالبه!
میشیما دستی به پیشانی و کلۀ تاسش کشید و ادامه داد: اینها رو خودم اینجا یا توی زیرزمین درست میکنم. اسم مغازه رو هم به سمتش حک میکنم ملاحظه بفرمایید. این بلوکها برای سقوط از پنجره هم کاربرد دارند.
میشیمیا بوی عجیبی را در خانه تشخیص داد.
داری چی درست میکنی؟
زنش با بشقابی وارد اتاق شد و جواب داد: الآن دارم پنکیک کرپ درست میکنم.
منظورت پنکیک عزاست؟
نه بابا چی میگی؟ ببین ونسان خمیر رو شکل جمجمه توی ماهیتابه ریخت. نگاه چشم و دماغ و دهنش رو چه خوشگل در آورده تازه دو تا استخون هم به سبک دزدای دریایی پشتش درست کرده.
سیانور توش ریختهای؟
لوکریس گفت: چی؟! خیلی بامزهای! خب دیگه فکر کنم بهتره استراحت کنی.
خوفناک و خندهآور:
خوفناک و خندهآور، ترکیبی متناقض که خواب را از سرتان میپراند. وقتی موضوعی خوفناک، به شیوۀ کمدی و با خونسردی کامل بیان شود، تأثیر خوفآوری آن دوچندان میشود.
«الو؟ اُه، موسیو چنگ شمایید؟! البته که بهجا میآرم. امروز صبح طناب خریدید، اینطور نیست؟ بله…؟ شما میخواید که ما…؟ نمیشنوم؛ احتمالاً تلفن همراه مشتری آنتن نمیدهد. ما رو به تشییع جنازهتون دعوت کردید؟ آه، واقعاً لطف کردید! ولی کِی میخواید انجامش بدید؟ اُه، طناب دور گردنتونه؟ خب، امروز که سهشنبه است، فردا چهارشنبه، پس تشییع جنازهتون میافته پنجشنبه دیگه، درسته؟ اجازه بدید از شوهرم بپرسم.
خیلی از مردم آماتورند. میدونید، از هر صد و پنجاه هزار نفری که دست به خودکشی میزنند، صد و سی و هشت هزار نفر شکست میخورند. اغلبشون علیل میشن و میافتند روی ویلچر، از ریختو قیافه میافتند، ولی ما… اینطوری نیستیم. ما خودکشی رو تضمین میکنیم. اگه نمُردید، پولتون رو پس میدیم.
این توصیفها و صحنههای خوفآور در تلفیق با کمدی، فضای ترسناک بهوجود نیاورده بلکه تصاویری گروتسکی را در ذهن
خواننده ایجاد کرده است؛ تصاویری شبیه تابلوهای سالوادور دالی.
میلان کوندرا میگوید: «گروتسک در عین خندهدار بودن وحشتآفرین است چیزی که پیش از این آشنا بود، توسط گروتسک چند معنا و چند شقه میشود و همین فرم تازه احساسات متناقضی مثل شادی و وحشت را بر میانگیزد که در تصاویر گروتسکی متجلی میشود؛ چنان که یونسکو اشاره میکند، کمتر چیزی یافته میشود که نفرتانگیز را از خنده جدا کند.» (کوندرا، ۱۳۸۳: ۲۵۴)
نتيجه:
گروتسک معمولا به موضوعات تابو مانند خودکشی، مرگ و جنگ و ... میپردازد. مغازه خودکشی، یک گروتسک تأثیرگذارتر است که با دیدی اعتراضی به پوچی جهان امروز انسان مینگرد و باور خوانندگان را درباره درست و غلط بودن به چالش میکشد تا از نو بیندیشد که چگونه فروشندگان تجهیزات انتحاری معتقدند که قاتل نیستند.
چگونه اعمال ویرانگر و سودجوایانۀ انسانها، خیرخواهانه محسوب میشود.
چه میشود اگر هر انسان نقشی مثبت در جهان ایفا کند.
منابع:
تامسن، فیلیپ. ( ۱۳۹۰)، «گروتسک (از مجموعه مکتبها، سبکها، و اصطلاحهای ادبی و هنری)»، ترجمۀ فرزانه طاهری
تهران: نشر مرکز
ادواردز، جاستین؛ گرولاند، رون. (۱۴۰۲)، «گروتسک (مجموعه اصطلاحات نقد ادبی روتلج)»، ترجمۀ دکتر ناهید شهبازی مقدم نشر دانشگاه سمنان.
نعمتاللهی، روحالله. (۱۴۰۲)، «شناسایی گروتسک در ادبیات ایران و فرانسه»، تهران: نشر هوربن
نعمتاللهی، روحالله. (۱۴۰۲)، «بررسی تطبیقی مؤلفههای گروتسک در دو اثر مغازه خودکشی ژان توله و شازده احتجاب، هوشنگ گلشیری»، نشریه ادبیات تطبیقی، سال پانزدهم، شماره بیستوهشتم، بهار و تابستان ۱۴۰۲، ص
لینک دریافت شماره پنجم و ششم/ بهار و تابستان ۱۴۰۳:
https://mahgereftegi.com/wp-content/uploads/2024/08/mahgereftegi-5-6-1.pdf
#فصلنامه_بین_المللی_ماه_گرفتگی
#شماره_پنجم_و_ششم
#بهار_و_تابستان_۱۴۰۳
موارد بیشتر
نقد و پژوهش منتخب در سایت (تأملی بر رمان «به تماشا» اثر «فریبا چلبییانی» به قلم سارا شمسی)
نقد و پژوهش منتخب در سایت (بررسی راوی موثق در داستان “ابر بارانش گرفته است” اثر شمیم بهار)
دوشنبه ها با داستان (داستان کوتاه “تردید” اثر مژگان مشتاق)