خانه‌ی جهانی ماه‌گرفتگان

مجموعه مستقل مردم‌نهاد فرهنگی، ادبی و هنری

شعری از امیرحسین تیکنی

شعری از امیرحسین تیکنی
 
آن‌گاه نور
از سحابی چشمانش گذر کرد
و ستاره‌ای در قلبش
          مُرد
تا ستاره‌ای دیگر متولد شود.
در دوردست
رشته‌های خیال
درهم تنیدند و مجالی
جز اندیشیدن
به رنج‌های ابدی نماند.
می‌دانستی من از سیارۀ دیگری آمده‌ام؟
به چشمان درخشانم
-وقتی که می‌خندی-
خیره شو.
همان‌ها که هزاران سال
پیش از تولد سیارۀ تو
 – وقتی که می‌خندم –
مرده‌اند
تنها پروانه‌ای
که زندگی را شادمانه در علفزاری زیسته است، می‌داند
تنها موریانی که ما را شبانه می‌بلعند، می‌دانند
انکار می‌شویم
در نخستین دیدار
آسمان در بارش نورهایش
شعله‌ور خواهد شد
که چشم سرخ جهان چنین است.
جهان، آری!
این انسان غول‌پیکر
نخستین
و تنهاترین!