فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی
سال سوم/ شمارۀ نهم/بهار ۱۴۰۴
مطالعات نقد و پژوهش شعر
خوانشی بر دفتر شعر
” بعد از مرگ هم دوستت دارم”
اثر شهریار علیانی
✍فیض شریفی
این دفتر شعر دربردارندهی ۱۰۶ شعر سپید کوتاه با نامِ «بینام» است.
به شعر بینام ۱ نگاه کنیم:
دیوارها
سایهاند
و درختها
لبخند
زمین بر مدار گل میچرخد
پرستوها تابستاناند
و ما زمستان
منظور من از ما
کسانی است که در خفا
شانهبهشانهی یکدیگر گریه میکنیم
کلمات مسموم بیشکل است
گاه، گلیست بیقواره بر گوری
گاه پشهای در تاریکی خواب
گاهی هم غمیست
که به ریش خود بستهایم
ریشهها
در اجبار از خلقت آغاز میشود
کلمات زهرآلود
من متکلمالوعدهایست
که برخلاف ما شنا میکند
دیکته میگوید بنویسید:
هوا بس ناجوانمردانه روشن نیست
مراقب خودتان باشید! (ص ۷)
علیانی، شاعری غنایی و توصیفی است که هم طبیعت را توصیف میکند، هم حالات و احوالات خود را روایت میکند.
علیانی با تیزبینی به پیرامون مینگرد و بهخوبی از عهدهی بیان طبیعت بیرونی و درونی خود برمیآید. درونمایهی تغزلی شاعر در همین شعر نخست پدیدار میشود.
درونمایهی اصلی و موتیف فعال شعرهای شهریار علیانی بر «تاریکی، تنهایی و مرگ» امضای مؤکد اوست.
شعر بینام ۱ به شعر «زمستان» اخوان ثالث طعنه میزند و میگوید: اگر در زمان تو هوا ناجوانمردانه سرد بود، اینجا و گاه بهشدت تاریک است. ما زمستانیم و کلمات بیشکلاند چون در تاریکی همهچیز خود آن چیز نیست. قالبها حذف میشوند و زمین بر مدار گل نمیچرخد، مراقب باشید که سکندری نخورید.
یکی از بهترین شعرهای شهریار علیانی، شعر «بینام ۸۰» است.
دروغ هم قشنگ است!
زندگی زیباست
عشق دارد
سیب دارد
شقایقها تابان است
شعر دارد
دستها پلی است را دارد
میرسد آدم به آدم
دروغ هرگز قشنگ نیست!
انسان هميشه تنهاست (ص ۸۶).
شاعر در این شعر، نخست به جملهی نظامی «چون اکذب اوست، احسن اوست»، طعنه میزند که در شعر، زیبایی و احسن شعر در اکذب و دروع گفتن شعر است. باید بگوییم همه جا گل و بلبل است و حال من هم بسیار خوب و خوش است. علیانی به سپهری هم میخندد وقتی میگوید:
«تا شقایق هست زندگی باید کرد.»
شاعر به تعمد و به تمسخر با بیانی طنزآمیز، ساده و روشن با زبانی کودکانه حرف میزند و جمله را دچار چالش میکند: «دستها پلی است را دارد.»
احتمالاً شاعر در این جا به شیمبورسکای لهستانی با کتاب قصهی آدمهای روی پل طعنه میزند که او در شعری میگوید:
قهر نکن عزیزم
همیشه که عشق
پشت پنجرهها سوت نمیزند
گاهی هم باد
شکوفههای آلوچه را میلرزاند
دنیا هميشه قشنگ نیست
برایت یک سبد گل نرگس آوردهام
با قصهی آدمهای روی پل.
علیانی در پایانبندی شعر میگوید:
دروغ هرگز قشنگ نیست
انسان همیشه تنهاست.
سهراب سپهری میگوید: «آدم اینجا تنهاست» مقصود سپهری در «اینجا» بس زیباست. اینجا، مکان است و زمان. انسان در هر صورت تنهاست.
تمهای تغزلی در سرودههای شهریار علیانی
عزیزم!
چشمهای تو مرگ هم دارد
آن گاه که پلک میزنی در تاریکی
در ندارمت
در بارانی که بیوقفه میبارم (ص ۴۱)
این شعرها، رمانتیک وارفته نیست. سرشار از عشق و مرگ است. مرگی که عشق آن را پس میراند. به این ترکیبها و سطرهای تصویری نگاه کنیم:
بنبستی کوچهها، خیابانهای خیس
چه قدر چشم بگذارم چه قدر
که بیایی چه قدر
این خیابان دارد از من پیرتر میشود
این من بی تو درخت شده است
چند پیراهن سفید
برایت زمستان کرده باشم خوب است
تا پنج عدد خیلی مهمی است
آبستن درد، چوب الف، تنهاییهای پیراهنت
سرچشمهی بادها، لبهای بیلبخند هوای دردآلود، زخمهای کهنه
این زخمها و دردها، به دردهای توسعهیافتهای تبدیل میشود و با دردهای مشترک مردم پیوند میخورند:
خواب دیدهام
رنگهای سفیدها به جایی دور رفتهاند
دیوارها
بیمارستانها
برانکاردها
ملافهها
سردخانهها
خواب دیدهام
مرگ رفته جایی دور
جایی که دستش به ما نرسد (ص ۹۹).
در جایی دیگر شاعر، بهنحوی مرگ را زندگی میداند و مثل شاملو میگوید: «روزی دوباره ما کبوترهایمان را پیدا خواهیم کردم … من آن روز را انتظار میکشم، حتی روزی که دیگر نباشم.»
برای دوستت دارم راهی نمانده به جز مرگ
گاهی نبودن از نفس کشیدن
واقعیتر است
بعد از مرگ هم دوستت دارم
بعد از مرگ هم (ص ۲۷).
[1]. نشر: بهبهان، سلمان خواجوی، ۱۴۰۳
لینک دریافت پیدیاف شماره نهم فصلنامهبینالملليماهگرفتگی/ بهار ۱۴۰۴:
#فصلنامه_بین_المللی_ماه_گرفتگی
#سال_سوم
#شماره_نهم
#بهار_۱۴۰۴
موارد بیشتر
داستان کوتاه”تسبیح در دهان کروکودیل” ✍ماهور حاتمی(فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی سال سوم/ شمارۀ نهم/بهار ۱۴۰۴)
گفتوگو با سهراب گلهاشم از چهرههای کاریکلماتورنویسی پرسشگر: نرگس جودکی(فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی سال سوم/ شمارۀ نهم/بهار ۱۴۰۴)
داستان کوتاه:”خطهای عابر پیاده” ✍ساریه امیری (فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی سال سوم/ شمارۀ نهم/بهار ۱۴۰۴)