فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی
سال سوم/ شمارۀ نهم/بهار ۱۴۰۴
مطالعات تخصصی پژوهش هنر
آیا هنر محصول گذر از هنجارهاست؟
✍سعید تقینیا
در بررسی فلسفهی هنر همزمان با پاسخ به دو پرسش موازی روبهروییم؛ از یکسو معمولاً اثری را دارای ویژگیهای متنی والا در هر شاخهای از هنر میدانیم که وفاداری خود را نسبت به هنجارهای شناخته و تثبیتشده در آن موضوع هنری بهخوبی تعریف و از عهده برآمده باشد؛ اما ازسویدیگر، بعد از مدتی که از عمر یک سبک هنری بگذرد، سایهی تکرار تولیدات آن شاخه از هنر را به ابتذال و روزمرگی میکشاند، تاجاییکه ارائهی فرم و ساختار از متنی که روزگاری برای خودش، هنری و هنجارشکن و نوآور به شمار میرفت، امروز اندیشه و عواطف ما را به اندازهی کافی برنمیانگیزد. چنین وضعیتی حد فاصل ظهور تا افول هر سبک هنری در هر شاخه و گونهای از هنر بوده است.
از یک سو، هنرمندان بزرگ را کسانی میدانیم که با خلاقیت و ابتکار عمل خودشان در عناصر زیباییشناسانه آن تصرف هنری میکنند. هنجارهای متعارف را میشکنند و از آنها عبور میکنند تا در وضعیت جدید، شکل دیگری از «زیبایی» را به ما معرفی کنند. ازسویدیگر، تحرکات هنرمند در نقد و ارزیابی آن با همان پارامترهای شناخته و تثبیتشده سنجیده میشود! آیا به رسمیت شناختن وجود چنین «پارادوکسی» در هنر دربردارنده همان فلسفهی بازآفرینی برای هنرمند نیست؟
از خودمان میپرسیم که اگر تمام هنرمندان مثلاً خوشنویسان ما از آغاز پیدایش این هنر، وفاداری به محدودهی قاب یا کادر را ارزشی تثبیتشده و خروج متن را از قاب یک ضعف میدانسته و رعایت میکردند، آیا هرگز نگاه متفاوتی به زیبایی در خروج متن از قاب یا کادر را به رسمیت میشناختیم؟ چه فرایندی روی میدهد که در دورهای وفاداری به شاخصههای سبکی، امتیاز و در دورهای دیگر ضعف شمرده شده است؟ بر همین اساس، مرز شکستن تابوها و تغییر عناصر زیباییشناختی در فرم، محتوا و ساختار، کجا و چگونه است؟
آیا میشود بهدلیل تولید محتوای هنری در هر شاخهای از هنرهای شناختهشده و بهدلیل پرهیز از ابتذال و تکرارهای ملالآور، در سنتهای سبکی آن هنر تصرف نمود؟ اگر این امکان الازمی باشد، آیا حق تصرف در این مواد و مصالح برای هر هنرمندی از نوپا و تا حرفهای و شناختهشده، به یک اندازه است؟
از برآیند پاسخ به این پرسشهاست که حدود تصرف یک هنرمند را کموبیش معین میشناسیم. بهاین معنا که ممکن است ما بهعنوان مخاطبان هنری خاص، خروج از برخی « نُرمهای» رایج را برای هنرمند شناختهشده، ملاکی جدید در ارزیابی تلقی کنیم؛ اما تحرکاتی از این دست، میتواند مجوزی برای هر هنرمند نوپایی بهعنوان روششناسی هنری باشد؟
پس بسیاری از تحرکات هنجارشکنانهای که مبتنیبر شناخت هنرمندان بزرگ است با پشتوانهای محکم از شناخت، تجربه و سنت آن هنر انجام و توجیهپذیر است؛ اما برای هنرمندانی که هنوز توانمندی خود را در شناخت شاخهی هنری و سبک خودشان اثبات نکردهاند، توجیهپذیر نبوده بلکه ضعف به شمار میرود؛ زیرا اینجا سخن از مخاطب خاص هنر، هر شاخهای از هنر است و اتکا به مخاطب عام، در درجهی دوم اهمیت. بر این اساس، سطح سلیقهی هنری مخاطب عام ارتقا مییابد و چنانچه این فرایند متکی به مخاطب عام باشد، بهویژه برحسب تجربهی تاریخ هنر، این هنرمند است که دنبالهرو مخاطب میشود یا برعکس. همهی ما از پیامدهای چنین وضعیتی کموبیش و به تجربه آگاهیم.
لینک دریافت پیدیاف شماره نهم فصلنامهبینالملليماهگرفتگی/ بهار ۱۴۰۴:
#فصلنامه_بین_المللی_ماه_گرفتگی
#سال_سوم
#شماره_نهم
#بهار_۱۴۰۴
موارد بیشتر
تاریخ در چنگال روایتهای سلطه به قلم م. شریفی(فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی سال سوم/ شمارۀ نهم/بهار ۱۴۰۴)
به نظاره نشستن و ابژگی بدن زن در آثار هنری به قلم آیدین آریایی(فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی سال سوم/ شمارۀ نهم/بهار ۱۴۰۴)
ذهنیت مجرمانهی مجرمان یقهسفید به قلم دکتر افشین مداح و دکتر طیبه رضاییشورکی(فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی سال دوم/ شمارۀ نهم/بهار ۱۴۰۴)