خانه‌ی جهانی ماه‌گرفتگان

مجموعه مستقل مردم‌نهاد فرهنگی، ادبی و هنری

نقد و پژوهش‌ منتخب در سایت(تاملی بر رمان “به تماشا” اثر فریبا چلبی‌یانی به قلم سیما رفیعی)

نقد و پژوهش‌ منتخب در سایت

به کوشش دبیر ادبیات داستانی

سودابه استقلال 

تاملی بر رمان “به تماشا”

اثر فریبا چلبی‌یانی 

منتشر شده در نشرحکمت‌کلمه

✍سیما رفیعی (نویسنده و مترجم)

 

«در ابتدا کلمه بود…»

رمان “به تماشا” اثر فریبا چلبی‌یانی، رمانی فلسفی‌ست که با بهره‌گیری از مولفه‌های رمان پست مدرنیستی روایت می‌شود: روایتی تکه تکه، پاره پاره، پیچیده در لایه‌هایی از ابهام، مبتنی بر سیالیت و عدم قطعیت.

روایتی غیر خطی با راویان چندگانه و نظام چند صدایی، با قطع و وصل‌های ناگهانی در روایت و صحبت مستقیم نویسنده با خواننده. روایتی که در آن خاص به عام و بومی به جهانی ترجیح داده می‌شود.

رمان با توصیفی از سفر یک گروه فیلم‌سازی به منطقه زلزله‌زده ورزقان در سال ۱۳۹۲ آغاز می‌شود.

اعضای گروه طیفی از افراد تحصیلکرده‌ و طبقه متوسط جامعه‌ای در حال گذار از سنت به مدرنیته هستند که با شخصیت‌های سیال خود حرکت به سمت تمرکززدایی، تنوع، خلق و اکتشاف آزادی را پی می‌جویند.

بحران های جامعه در حال گذاری که شخصیت های رمان با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، به‌شدت عینی و واقعی ست. و “فقدان واقعیت” را که از ارکان اصلی رمان پست مدرنیستی ست، در زمان‌هایی به حاشیه می‌راند، بحران‌هایی چون :

– خودکشی: حامد با رگ زنی در وان حمام به زندگی خود پایان می دهد. (ص ۳۵)

– مهاجرت: خانواده سیاوش به فرانسه مهاجرت می کند. (ص۳۷)

– قتل: طوفان دلکش، غزل سرا به دست مرد ناشناسی به قتل می رسد. (ص ۳۸)

– اخراج از شغل: مریم استاد ادبیات از دانشگاه اخراج می شود. (ص۴۲)

– طلاق: سیما از شوهرش طلاق می گیرد. (ص ۴۸)

– مرگ مشکوک: نگین از پشت بام برجی که در طبقه نهم آن زندگی می کند، به پایین پرت می‌شود. (ص ۵۷)

– بحران هویت: ملک تاج، زن بومی که از زیر آوارهای زلزله، ظاهرا سالم بیرون کشیده شده، دچار -بحران هویت است. او من “سنتی‌اش” را میان ویرانه‌های دنیای فرو پاشیده سنتی جا گذاشته و حالا با “من جدیدش” و نه لزوما مدرنش احساس بیگانگی می‌کند.

– عدم قطعیت: بهرام نقاش پرتره، برای خلق پرتره های مدرنش چشم ها را از یکی و ابروان را از دیگری به عاریت می‌گیرد و پرتره‌های ناتمام فراوان دارد.

آدم های رمان “به تماشا” افرادی عاصی، معترض و پرسش‌گرند و درک مخاطب از واقعیت، فرهنگ و هویت را به چالش می‌کشند.

نگاه آن ها به جهان هستی شناسانه است تا معرفت شناسانه و با پرسش‌هایی نظیر جهان چیست؟ زندگی چیست؟ مرگ چیست؟ و من کیستم؟ مواجه‌اند.

آن‌ها زندگی را دوست دارند و با آن سر نزاع ندارند. اما زمانی که به بیهودگی زندگی “سیزیف” (۱) وار خود پی می‌برند، خسته و دلزده از بالا بردن هر روزه سنگ روزمرگی تا بالای کوه و فرو غلتیدن دوباره آن به زندگی شان با مرگ خودخواسته پایان می‌دهند و شبهه حذف شدن از سوی مافیای قدرت را در اذهان عمومی باقی می‌گذارند.

آن‌ها طاغی‌اند و بر علیه خالق خود نیز سر به شورش برمی‌دارند و در دادگاهی حکم قتل او را صادر می‌کنند.( فصل پایانی رمان) تا بدینوسیله انتقال حاکمیت از نویسنده یا خالق اثر به نوشته و آن گاه خواننده را تحقق بخشند و “مرگ مولف” (۲) را جشن بگیرند.

رمان “به تماشا” رمانی کوتاه، موجز و فشرده است. (۱۰۲ص) که مطابق با شتاب و ریتم تند زمانه و سازگار با طبع و حوصله خواننده امروزی نوشته شده است.

زبان رمان، زبانی ساده و بی‌پیرایه است و نویسنده در نگارش آن از زبان محلی- ترکی در حد چاشنی بهره جسته است. مایلم از میان این تک کلمه‌ها و تک جمله‌های کوتاه ترکی اشاره‌ای داشته‌باشم به کلمه “دالغا” (ص ۸۰) ؛ شگفتا که این کلمه پنج حرفی به معنای موج به تنهایی بار معنایی کل رمان را بر دوش می‌کشد: سیالیت را، عدم هویت را، تزلزل و ناپایداری را، و افزون بر همه این‌ها “عدم قطعیت” را که وجه مشخصه برجسته جهان پست مدرن است.

انتخاب هوشمندانه این کلمه از سوی نویسنده، تاکید دوباره‌ای است بر اهمیت و جایگاه کلمه: “در ابتدا کلمه بود، کلمه نزد خدا بود، کلمه خدا بود.” ( انجیل یو حنا ۱:۱)

رمان “به تماشا” را بخوانیم. باز هم بخوانیم. خواندن هرباره این رمان همواره با کشفی تازه همراه خواهد‌بود.

 

پانویس‌ها:

۱- سیزیف، اسطوره یونانی

۲-رولان بارت، فیلسوف فرانسوی

 

لینک ارتباط با‌ دبیر داستان جهت ارسال آثار:

https://t.me/s54_est

 

#جستار

#فریبا_چلبی_یانی

#سیما_رفیعی

#رمان_تماشا

#سودابه_استقلال

#نقد_و_پژوهش_های_منتخب_در_سایت

#خانه_جهانی_ماه_گرفتگان

#فصلنامه_مطالعاتی_انتقادی_ماه_گرفتگی