نقد و پژوهش منتخب در سایت
نگاهی به شعر “استبداد سطور”
شاعر:صحرا کلانتری
“استبداد زبان و فرارفتن از آن”
✍️ نویسنده و منتقد: عباس شکری
استبداد سطور
و اوین جایی میان زبانهاست
گوانتانامویی در زبان مادری
الفبای اجدادی را به افسار کشید
حتی گوگل در مذاکرهی ترنسلیتها
مهاجرتِ تحمیلی کلمات را جدی نگرفت
چه پاراگرافهای نحیفی
چه جملات دربندی
چه اصوات اسیری که آزاد نشدند
در مهندسی کرتبندیها
زبان تقسیم شد در فصول طبیعی
و کلماتِ پرورشی راه افتادند
ییلاقهای مصنوعی
قشلاقهای مصنوعی
و من چه طبیعی محبوسم
در مرکز زبانی معذور
که عشایرش را یکجانشینان میبلعند
تا فرار آشیانه کند در خوابِ کلمهای لاغر
که از رژیم نگارشی میگریزد
دارم از مبادای جملهای میگویم
گریخته از آلکاترازِ صفحه
که مقامِ “لال” را به ادای هجایی نمیدهد
تا با کولهای از لینکهای پشتسر
به اقلیم ویکیپدیا بپیوندد
در انقیاد شابکها
شاید روزی در تراکم کیبوردها
انگشتی مرور کند
سرچِ طبیعیام را
در مرورگرهای بعد از من
و هزار صفحه لود شود
با کلماتی آزاد
که از استبداد سطور گریختهاند
شعر “استبداد سطور” از صحرا کلانتری یکی از آثاری است که در آن شاعر با زبانی استعاری و مفهومی، به رابطهی پیچیدهی زبان، جامعه، و انسان میپردازد. این شعر را میتوان از جنبههای مختلف ادبی، اجتماعی، و فلسفی تحلیل کرد.
۱. تحلیل ادبی
الف) زبان و فرم
شاعر از زبانی استعاری و پیچیده استفاده میکند که در عین پیچیدگی، دارای وضوح و روانی خاصی است. استفاده از نمادها و تصویرسازیهای مرتبط با مفاهیم زبانی، ادبی و اجتماعی، به شعر غنای معنایی ویژهای میدهد. ترکیبهای مثل «استبداد سطور»، «گوآنتانامویی در زبان مادری»، و «مهاجرتِ تحمیلی کلمات» با استفاده از زبان نوآورانه و خاص شاعر، به گونهای به کار گرفته میشوند که مفاهیم انتقادی عمیقی را بیان میکنند.
ب) نقد ساختاری
شعر به شکلی مدرن و غیرمحتاطانه نگاشته شده است. شاعر مرزهای سنتی بین سطرها و جملات را میشکند و از جریان آزاد زبانی استفاده میکند که به نظر میرسد از قوانین دستوری زبان فرار میکند؛ درست مانند محتوای خود شعر که به استبداد زبان و محدودیتهای آن میپردازد. این انتخاب ساختاری هماهنگ با مفهوم شعر است.
ج) تصویرسازی
شعر مملو از تصویرسازیهای بدیع است که با استفاده از نمادها و استعارههای نوین، مفاهیمی همچون زندان، انقیاد، و مبارزه برای آزادی را در حوزه زبان و کلمات نشان میدهد. مثلا «کلماتِ پرورشی» و «ییلاقهای مصنوعی / قشلاقهای مصنوعی» نمایانگر کنترل و قالببندیای است که زبان و بیان به آن محکوم شده است.
۲. تحلیل اجتماعی
الف) زبان به عنوان ابزار استبداد
شاعر در این شعر، زبان را به مثابه ابزاری برای سرکوب و استبداد اجتماعی به تصویر میکشد. «اوین جایی میان زبانهاست / گوآنتانامویی در زبان مادری» نشان میدهد که چگونه زبان، به ویژه زبان مادری، میتواند در دست ساختارهای قدرت به ابزاری برای سرکوب و انقیاد تبدیل شود. زبان، که باید راهی برای بیان آزادی و هویت باشد، در اینجا تبدیل به زندانی برای افکار و احساسات میشود.
ب) مهاجرت و تبعید زبانی
شاعر به معضلات مهاجرت و تبعید زبانی نیز اشاره میکند. «مهاجرت تحمیلی کلمات» استعارهای است برای تغییرات و فشارهایی که بر زبان مادری در جریان مهاجرت یا جهانیشدن اعمال میشود. حتی تکنولوژی مانند «گوگل» هم قادر نیست این مسئله را درک یا حل کند و کلمات در این پروسه نحیف و دربند میشوند.
ج) تقسیم اجتماعی از طریق زبان
شعر به نقدی از نابرابری اجتماعی نیز میپردازد که از طریق زبان و فرهنگ تحمیل میشود. «کرتبندیها» و «تقسیم فصول طبیعی» اشاره به فرآیندهای اجتماعی و سیاسی دارد که زبان و فرهنگهای متنوع را تحت فشار قرار داده و به یکجانشینی و هژمونی فرهنگی منجر میشود.
۳. تحلیل فلسفی
الف) زبان به عنوان واقعیت ساز
یکی از محورهای فلسفی شعر، مسئلهی زبان به عنوان واقعیتی ساختاری است. «الفبای اجدادی را به افسار کشید» نشان میدهد که چگونه زبان میتواند به عنوان وسیلهای برای کنترل و تحریف واقعیتها استفاده شود. فلسفه زبان، که در آثار متفکرانی مانند ویتگنشتاین و دریدا نیز دیده میشود، در این شعر بازتاب دارد. دریدا به تئوری ساختارشکنی معتقد است، یعنی زبان نهتنها واقعیت را میسازد، بلکه محدودیتهای آن را نیز تعیین میکند.
ب) فرار از محدودیتهای زبان
شاعر به شکل عمیقی از محدودیتهای ذاتی زبان میگوید و به دنبال فراری از این چارچوبهاست: «فرار آشیانه کند در خوابِ کلمهای لاغر / که از رژیم نگارشی میگریزد». این فرار میتواند به معنای جستجوی مفاهیم و واقعیتهای جدید باشد که زبان سنتی قادر به بیان آنها نیست. ایدهی آزادی کلمات از استبداد سطور در واقع نشانهی تلاشی برای شکست دادن مرزهای زبان و دستیافتن به شیوههای بیانی جدید و آزاد است.
ج) پرسش از معنای وجودی زبان
شاعر پرسش از معنای وجودی زبان را مطرح میکند: «دارم از مبادای جملهای میگویم / گریخته از آلکاترازِ صفحه». این پرسش به نوعی به نقش زبان در شکلدهی به هویت فردی و جمعی اشاره دارد. زبان نهتنها ابزار ارتباطی است، بلکه ساختاری است که ما از طریق آن جهان را میفهمیم و تفسیر میکنیم. اما آیا این زبان میتواند ما را از قید و بندهای خود رها کند؟
بنابراین در یک کلام این شعر، استبداد زبان و فراتر رفتن از آن است. در این معنا میتوانم بگویم:
صحرا کلانتری در شعر «استبداد سطور» نقدی چندلایه از زبان به عنوان ابزاری برای سرکوب و کنترل ارائه میدهد. این اثر به مفاهیم فلسفی دربارهی زبان، ساختارهای اجتماعی و هویت فرهنگی میپردازد. شاعر با بهرهگیری از زبان استعاری و نوآورانه، مرزهای سنتی زبان و نوشتار را در هم میشکند و به دنبال رهایی از محدودیتهای تحمیلشده بر بیان انسانی است. در نهایت، شعر به عنوان یک فراخوان برای آزادی زبان و افکار، به سوی جهانی از کلمات آزاد و خلاق حرکت میکند.
برای شناخت بهتر این شعر به نمونههای جهانی و ایرانی این شعر نگاهی کوتاه میکنیم:
شعر “استبداد سطور” از صحرا کلانتری از نظر موضوعات محوری و استفاده از زبان استعاری، با بسیاری از آثار جهانی و ایرانی که به نقد زبان، قدرت، و محدودیتهای زبانی پرداختهاند، شباهت دارد. در ادامه به چند نمونه از آثار جهانی و ایرانی اشاره میکنم که از نظر مفهومی یا ساختاری با این شعر مرتبط هستند.
۱. نمونههای جهانی
الف) “نامهای از زندان بیرمنگام” – مارتین لوتر کینگ
در این اثر، مارتین لوتر کینگ از زندان مینویسد و به نقد اجتماعی و سیاسی نژادپرستی و استبداد میپردازد. مانند شعر کلانتری، او نیز از زندان به عنوان استعارهای برای وضعیت انسانها در برابر سیستمهای ظالمانه استفاده میکند. او از زبانی استفاده میکند که به مسئله انقیاد و اسارت فیزیکی و زبانی میپردازد، مشابه با موضوعات شعری چون “اوین جایی میان زبانهاست.”
ب) “در جستجوی زمان از دسترفته” – مارسل پروست
مارسل پروست در این رمان حماسی به پیچیدگیهای زبان و حافظه میپردازد. پروست نیز مانند کلانتری به نقد محدودیتهای زبانی و ساختارهای اجتماعی میپردازد که افراد را به نوعی درگیر زندانی از کلمات و مفاهیم میکنند. ارتباط میان حافظه، زبان، و زمان در اثر پروست با ایده “زبان به مثابه استبداد” و محدودیتهای بیانی که کلانتری به آن اشاره میکند، پیوند دارد.
ج) “خدای جزئیات” – ژاک دریدا
ژاک دریدا، فیلسوف پساساختارگرای فرانسوی، در آثارش به شکلی فلسفی به مسئله زبان و محدودیتهای آن میپردازد. او معتقد است که زبان ساختاری است که ما را محدود میکند و همیشه فاصلهای بین معنای واقعی و آنچه از طریق زبان بیان میشود، وجود دارد. مانند شعر کلانتری، دریدا نیز به انقیاد زبان و ضرورت فراتر رفتن از آن برای دستیابی به آزادی فکر و بیان اشاره میکند.
د) “۱۹۸۴” – جورج اورول
در رمان معروف “۱۹۸۴”، زبان به عنوان ابزاری برای کنترل و سرکوب انسانها به کار گرفته میشود. “زبان نو” در این رمان نوعی استبداد زبانی است که دولت برای جلوگیری از تفکر مستقل مردم استفاده میکند. اورول در این اثر به این موضوع میپردازد که چگونه تغییر زبان میتواند به تحریف حقیقت و جلوگیری از آزادی فکری منجر شود؛ مفهومی که با “استبداد سطور” در شعر کلانتری همخوانی دارد.
۲. نمونههای ایرانی
الف) “زمستان” – مهدی اخوان ثالث
در شعر معروف “زمستان”، مهدی اخوان ثالث با زبانی استعاری از فضایی سرد و بیروح سخن میگوید که نماد جامعهای تحت فشار و سرکوب است. اخوان ثالث از کلمات و استعارههایی استفاده میکند که محدودیتهای زبانی و اجتماعی را به تصویر میکشد. مشابه شعر کلانتری، اخوان نیز از زبان برای بیان انقیاد و محدودیتهای تحمیلی استفاده میکند.
ب) “از این اوستا” – مهدی اخوانثالث
اخوان در بسیاری از اشعارش به مسئله سرکوب و انقیاد زبانی و اجتماعی پرداخته است. در مجموعه “از این اوستا”، او از زبانی ساده ولی پرقدرت استفاده میکند تا به نقد سیستمهای قدرت و سرکوب بپردازد. او نیز مانند کلانتری به استفاده از زبان به عنوان ابزار آزادی و در عین حال انقیاد اشاره میکند. شاملو در اشعارش به شکلهای مختلف از این موضوع استفاده میکند و زبانی برای بازتاب مبارزه برای آزادی میسازد.
ج) “ققنوس در باران” – احمد شاملو
احمد شاملو در بسیاری از اشعارش به مسائلی چون هویت، انقیاد اجتماعی و زبانی پرداخته است. در “ققنوس در باران”، شاملو به مسألهی تلاش برای شکستن مرزهای تحمیلی و جستجوی معناهای جدید از طریق زبانی استعاری و پر از احساس اشاره میکند. این مفهوم شبیه به «فرار آشیانه کند در خوابِ کلمهای لاغر» در شعر کلانتری است که به دنبال آزادی در زبان و بیان است.
د) “از زبان برگ” – محمدرضا شفیعی کدکنی
در این مجموعه، شفیعی کدکنی با استفاده از زبانی استعاری و ساده، به مسائل اجتماعی و انسانی میپردازد. او نیز مانند کلانتری، از محدودیتهای زبانی و فرهنگی شکایت میکند و به دنبال زبانی است که بتواند آزادی و معنای عمیقتری را بیان کند. شفیعی کدکنی در اشعارش به شکلهای مختلف از “زبان” به عنوان ابزاری برای تفکر و بیان حقیقت استفاده میکند.
کلام آخر این که شعر “استبداد سطور” کلانتری بهوضوح در یک سنت جهانی و ایرانی از نقد زبان به عنوان ابزار کنترل و انقیاد قرار دارد. در سطح جهانی، آثاری از نویسندگان و فیلسوفان مانند جاک دریدا، جورج اورول، و مارسل پروست مشابهاتی با شعر کلانتری دارند، بهخصوص در نحوهای که زبان را بهعنوان ابزاری برای سرکوب و کنترل اجتماعی و فردی نشان میدهند. در ادبیات ایرانی، شعرهای مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، و فروغ فرخزاد به شیوههای مشابهی به مسئله انقیاد زبانی و اجتماعی میپردازند و در تلاش برای یافتن آزادی زبانی هستند.
#جستار
#صحرا_کلانتری
#عباس_شکری
#استبداد_سطور
#نقد_و_پژوهش_های_منتخب_در_سایت
#خانه_جهانی_ماه_گرفتگان
#فصلنامه_مطالعاتی_انتقادی_ماه_گرفتگی
موارد بیشتر
نگاهی به شعر «روایتِ راوی» اثر حیاتقلی فرخمنش (عباس شکری)
نگاهی به مجموعه شعر “شولیز و نامه های شاه توتی اثر نرگس دوست ( به قلم عابدین پاپی)
بررسی “توصیفی” دو شعر لبه از سیلویا پلات و پنجره از فروغ فرخزاد