خانه‌ی جهانی ماه‌گرفتگان

مجموعه مستقل مردم‌نهاد فرهنگی، ادبی و هنری

جستاری در ضرورت موسیقی در زندگی

‌ جستاری در ضرورت موسیقی در زندگی
✍م.شریفی

صوت در واقع یکی از پدیده‌های طبیعی و در حقیقت از عناصر تشکیل دهندهٔ جهان در کنار عناصر دیگر چون نور(رنگ) و هندسه خطوط وحجم مواد به‌ حساب می‌آید که انسان توانسته آن‌ را کنترل نماید‌.  البته در هنرهای  دیداری به‌دلیل وابستگی ذاتی که رنگ به نور  در برابر صوت دارد و تحت هر حالتی نوعی نوسان با جابه‌جایی صفحات هوا به‌وجود می‌آورد رتبه پایین‌تری را نسبت به اثرگذاری و درنهایت برقراری ارتباط و انتقال احوال درونی انسان را موجب می‌شود.
به هر حال برای فهم یک قطعه موسیقی با کمترین سطح دانش نسبت به چند و چون آن فقط کافی‌ست که حواس شنیداری خود را به آن معطوف نماییم و بعد از آن دیگر موجی از هیجانات مختلف است که بنابر کیفیت   حالات درونی مخاطب انگیخته می‌شوند و به تعبیری فرد سوار بر امواج ملودیک نت‌ها که  همان واژه‌ها هستند در غالب صوت ، سفری بدون  مرز و انتها را آغاز میکند. باید اضافه کنم که منظور در اینجا صرفا موسیقی بدون آمیختگی با شعر می‌باشد، زیرا درهم‌تنیدگی شعر و موسیقی به نوعی دیگر در انسان اثر می‌گذارد. همینطور  وجود شعر با موسیقی دارای کیفیاتی است که موسیقی به تنهایی یا به عبارتی موسیقی بی‌کلام به تنهایی دارای آن کیفیات نیست، زیرا در وهله اول موسیقی، بستر یا حاملی برای تزیین نمودن و  اثرگذاری بیشتر  دربارهٔ  مقصود شعر قرار می‌گیرد . موسیقی بی‌کلام اما طول موجی رها در کهکشان تخیلِ انسان فارغ از تلقین کلامی که  در شعر به‌واسطه زبان ایجاد می‌شود، دارا بوده و قابلیت تنظیم التهاب‌های درونی افراد را دارد و این همان شگفتی‌ست که در موسیقی نهفته است .همچنان‌که سنگ‌ها در مجاورت آب و بستر رودخانه دارای سطحی صاف می‌شوند موسیقی نیز قابلیت آن را دارد تا بتواند زوایای تیز هیجان و طبع تند انسان را به آرامی و لطافت هرچه تمام بتراشد و در نهایت احساسی مطبوع ایجاد نماید. ارتعاشی که در محیط یادر فضای پیرامون ما به‌وجود می‌آید تا مدت‌ها می‌تواند در فضا باقی بماند . جهان پیچیده شده در  توده‌ای از طول موج‌های بلند و کوتاه است .هر کدام از اجزای تشکیل‌دهنده هستی به نحوی دارای طول موجی معین می‌باشند و دقت طبیعت در تمایز میان اصوات را می‌توان در حیوانات مختلف خصوصا فصل جفت‌گیری پیدا کرد و شنید!!!
با این اوصاف حضور موسیقی در زندگی‌ ماشینی و عاری از ذوق و شور انسان که برای خود جهانی بدون هیچ تناسب و سنخیتی با طول موج‌های هستی ساخته می‌تواند یکی از ابزارهای موثر در جلوگیری از  بسیاری پریشانی‌ها و مشکلات واقع شود. مقوله دیگری که می‌توانیم ضمن استفاده از موسیقی بهره ببریم در برقراری ارتباط با دیگران است . زیرا هر چه پیشتر می‌رویم به رغم وجود وسایل نقلیه پرسرعت و تکنولوژی‌های ارتباط جمعی بیشتر از یکدیگر فاصله گرفته و دور شده‌ایم و خود را نامرتبط با اتفاقات پیرامون می‌یابیم. در واقع عبارت مصطلحی که از هماهنگی در انجام امور یا فهم موضوعی مشترک میان افراد متداول گشته برآمده از قابلیت موسیقایی اصوات است.
هم‌آهنگ بودن به‌طور مشخص اشاره به مرجع و راس قرار دادن یک پدیده به قصد هدفی مشترک کاربرد یافته و از آنجایی که هر موسیقی بر ضرب اصوات در فواصل مشخص زمانی به‌وجود می‌آید همبستگی را در یکپارچه نمودن فعالیت‌های آدمیان تقویت می‌نماید و این در شرایطی که استفاده از موسیقی، مشروط به مناسبت‌های خاص بوده و مواقع دیگر نمادی از سرخوشی تعبیر می‌شود ، می‌تواند عاملی برای گسست افکار و نسبت‌های اجتماعی که حیاتمان وابسته به آن است شناخته شود. به بیان دیگر توالی اندیشه به‌صورتی یکنواخت در میان افراد همسویی قابل توجهی را در کانون‌ گروه‌های اجتماعی بوجود می‌آورد.
شاید گناهی که در استفاده از موسیقی مطرح شده هم بی‌ربط با این مقوله نباشد . یعنی موسیقی که در تعریف در هم شکستن سکوت در فواصل معین زمانی توسط ضربه و ایجاد   ارتعاش با درهم شکستن لایه‌های هوا طول موجی معنادار را  پدید می‌آورد ظرفیت‌ پیوستگی در  مشارکت‌ های اجتماعی را افزایش می‌دهد و همچنان افراد جامعه در کیفیت معنای عمل خود مسرور و  شاد شده و همین امر موجب بالابردن دوام و قوام میان سطوح مختلف جامعه می‌گردد.
موسیقی جزئی لاینفک از زندگی و روزمرگی افراد می‌باشد که باید همچون انتخاب یک دوست نسبت به انتخاب آن نیز وسواس به خرج دهیم تا آنچه در نظر داریم واقع گردد.

م_شریفی

ضرورتموسیقیدر_زندگی

جستار

خانهجهانیماه_گرفتگان