خانه جهانی‌ماه‌گرفتگان (NGO)

مجموعه مستقل مردم‌نهاد فرهنگی، ادبی و هنری

بررسی سمبولیسم در شعر هوشنگ ابتهاج✍محمد شهبازی(فصلنامۀ بین‌المللی ماه‌گرفتگی سال سوم/ شمارۀ دهم/تابستان ۱۴۰۴)

فصلنامۀ بین‌المللی ماه‌گرفتگی

سال سوم/ شمارۀ دهم/تابستان ۱۴۰۴

مطالعات تخصصی نقد و پژوهش شعر

بررسی سمبولیسم در شعر هوشنگ ابتهاج (الف. سایه)

✍محمد شهبازی

 

چکیده

سمبولیسم یا نمادگرایی، یکی از مکتب‌های ادبی قرن نوزدهم است که بودلر آن را پایه‌گذاری کرد. در این مکتب، به همه‌ی عناصر طبیعت با نگاهی نمادین نگریسته می‌شود و شاعران با این دیدگاه نو، به دریافت‌های تازه‌ای دست می‌یابند. در ایران، نیما یوشیج از پیشگامان این مکتب بود که آن را در شعر نو خود پرورش داد. پس‌از او، شاعران پیرو چون اخوان ثالث، ابتهاج و دیگران به این مکتب روی آوردند.

ما در اینجا سمبولیسم را در شعرهای ابتهاج بررسی خواهیم کرد.

واژگان کلیدی: هوشنگ ابتهاج، نقد ادبی، سمبولیسم، ادبیات فارسی.

 

مقدمه

سمبولیست‌ها (نمادگرایان)، گروهی از شاعران فرانسوی بودند که در اواخر قرن نوزدهم میلادی در واکنش به مکتب‌های رئالیسم و ناتورالیسم ظهور کردند. آنان از بیان آشکار در شعر خودداری می‌کردند و اندیشه‌ها و عواطف خود را با اشاراتی رمزی، استعاری و نمادین بیان می‌کردند. این نهضت بعدها به دیگر شاخه‌های هنری نیز راه یافت. نمادگرایان در آثار خود به رؤیا، خیال، رازهای نهفته‌ی روان و اندیشه‌های دور و دراز توجه داشتند. پایه‌گذار این مکتب، شارل بودلر بود. او باور داشت؛ «جهان پر از نشانه‌ها و نمادهایی است که حقیقت را از دیدگان عموم پنهان کرده و تنها شاعران می‌توانند به این رمز و رازها دست یابند. شاعران باید از واقعیت ملموس دوری کنند و به‌دنبال گل غایب باشند که نمادی از ایدئال‌ها و آرمان‌های ذهنی است.»

در دوره‌ی معاصر، به‌ویژه از دهه‌ی ۱۳۴۰ شمسی، شاهد گسترش و شکوفایی سبک سمبولیسم در شعر و هنر ایران هستیم. شعر نمادین با نیما یوشیج، به‌عنوان بنیان‌گذار و نماینده‌ی اصیل این جریان، آغاز شد. بسیاری از منتقدان و نظریه‌پردازان بر این باورند که یکی از عوامل اصلی گرایش شاعران معاصر به شعر نمادین و سمبولیک، دگرگونی‌های سیاسی و اجتماعی و فضای اختناق‌آمیز نظام استبدادی حاکم بر جامعه در آن دوره بوده است.

امیرهوشنگ ابتهاج (۶ اسفند ۱۳۰۶ – ۱۹ مرداد ۱۴۰۱)، متخلص به «سایه»، شاعر و پژوهشگر برجسته‌ی ایرانی بود. نخستین مجموعه‌ی شعر او با عنوان «نخستین نغمه‌ها» در سال ۱۳۲۵ منتشر شد. از دیگر آثار شناخته‌شده‌ی او می‌شود به تصنیف «سپیده» و غزل‌هایی چون در «کوچه‌سار شب»، «حصار» و «ارغوان» اشاره کرد. ابتهاج از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه‌ی گل‌ها در رادیو ایران بود و همچنین پایه‌گذار برنامه‌ی موسیقایی گلچین هفته به‌شمار می‌رود. ابتهاج در ۱۹ مرداد ۱۴۰۱، در سن ۹۴ سالگی، در شهر کلن آلمان بر اثر نارسایی کلیه و کهن‌سالی درگذشت. پیکر او صبح شنبه ۵ شهریور ۱۴۰۱ در «باغ محتشم» شهر رشت به خاک سپرده شد.

 

بررسی سمبولیسم در شعر سایه

برخی از شعرهای سایه، سرشارند از رنگ‌ها، اجرام آسمانی، عناصر طبیعی و هر آنچه در طبیعت رشد و نمو دارد؛ و این سرشار بودن نه به‌معنای تکرار صرف، بلکه در قالبی نمادین به‌کار رفته است. درخور توجه است که از ویژگی‌های اصلی نقد سمبولیستی، توجه به حالات اندوه‌بار و بازنمایی آن دسته از عناصر طبیعت است که یادآور یأس، نومیدی و ترس‌‌اند.

 

برای نمونه، در شعری می‌خوانیم:

 

ما از نژاد آتش بودیم

همزاد آفتاب بلند اما

با سرنوشت تیره خاکستر

عمری میان کوره‌ی بیداد سوختیم

او چون شراره رفت

من با شکیب خاکستر ماندم

کیوان ستاره شد

تا بر فراز این شب غمناک

امید روشنی را

با ما نگاه دارد

 

در شعرهای ابتهاج، با نمادهای بسیاری روبه‌رو می‌شویم، ازجمله:

• آتش: نماد اصالت؛

• آفتاب: نماد رهایی از ظلم؛

• خاکستر: نماد فراموش‌شدگان؛

• ستاره: نماد راه روشن آزادی برای مردمی غفلت‌زده؛

• شب: نماد بی‌عدالتی و حاکمیت ظلم.

علاوه‌بر این نمادها، در شعرهای هوشنگ ابتهاج حتی آنگاه که شعری را به شاعری دیگر پیشکش می‌کند، باز از زبان نمادین و شیوه‌ی سمبولیستی برای توصیف وقایع و مفاهیم بهره می‌گیرد؛ در واقع، او تا حد امکان از بازنمایی واقعیت عینی فاصله می‌گیرد و به‌سوی واقعیت ذهنی می‌گراید؛ و این خود از دیگر مؤلفه‌های این نقد است؛ برای نمونه، در شعری که ابتهاج به ناظم حکمت، تأثیرگذارترین شاعر کمونیست ادبیات ترک (زاده‌ی ۱۹۰۲ در سالونیک، درگذشته‌ی ۱۹۶۳ در مسکو)، پیشکش کرده است، می‌خوانیم:

آری ای حکمت، خورشید ِ بزرگ

شرق تا غرب ستایشگر ِ توست

وز کران تا به کران

گوش ِ جهان پرده‌ی نغمه‌ی جان‌پرور ِ توست

در اینجا نیز، ناظم حکمت با نماد خورشید معرفی شده است؛ نمادی که نشان‌دهنده‌ی رهایی‌بخشی از تاریکی است. در این شعر، شرق نمایانگر شوروی سابق، و غرب نماد اروپاست. عبارت «پرده‌ی نغمه‌ی جان‌پرور» نیز به‌عنوان نمادی از شعر، یکی از ابتکارات واژگانی و نمادپردازانه‌ی ابتهاج به‌شمار می‌رود. سایه در این تصویرسازی، کوشیده است از یکی دیگر از مؤلفه‌های مهم مکتب سمبولیسم بهره بگیرد؛ «آثاری که آنها به وجود آورده‌اند برای هر خواننده به نسبت میزان ادراک و وضع روحی‌ش مفهوم است، یعنی هرکس نوعی آنها را درمی‌یابد و می‌فهمد»[1]؛ برای مثال شاید برخی آن عبارت را موسیقی و آهنگ یا هر نماد دیگری تلقی کنند.

 

جغدها

در شب ِ تب‌زده میهن ِ ما

می‌فشانند به خاک

هر کجا هست چراغی تابان

و گل و غنچه باغ ِ ما را

به ستم می‌ریزند

در این شعر، جغد نماد حکومت استبدادی عثمانی است که می‌کوشد ناظم حکمت را سرنگون سازد. چراغ، نماد آزادی‌خواهی است، و شاعر از خاموش شدن آن اندوهگین است؛ در واقع در این تصویر نمادین، چراغ همان ناظم حکمت است؛ چهره‌ای که در پیِ رهایی از ظلمت و شکستن تاریکی می‌کوشد. او به‌دلیل روشنگری و هدایتگری‌اش، دشمنی و مخالفت حکومت را به جان خریده است. حاکمیت مستبد، که در اینجا با جغد به تصویر کشیده شده است، در پی از بین بردن اوست.

زیر ِ پای خوکان

و به کام ِ خفاش

پرده می‌آویزند

خوک در این شعر، نماد پستی و طمع است؛ نمادی از انسان‌هایی که برای رسیدن به ثروت، از هیچ کاری فروگذار نمی‌کنند و به هر کاری تن می‌دهند. خفاش، گرچه در سنت ادبیات فارسی اغلب نماد نادانی به‌ شمار می‌رود؛ ابتهاج در این شعر، آن را به‌عنوان نمادی از شومی، نحسی و نیز نماد انسان‌های ناتوان در درک حقایق به کار برده است.

پیش ِ هر اختر ِ پاک

که به جان می‌سوزد

وین شبستان ِ فروریخته می‌افروزد

لیک جان‌داروی شیرین ِ امید

هم‌چو خون ِ خورشید

می‌تپد در رگ ِ ما

و گل ِ گم‌شده سر می‌کشد از خاک ِ شکیب

اختر، همان ستاره‌ای‌ است که در سطرهای پیشین به آن اشاره شد؛ نمادی است از راه روشن آزادی. شبستانِ فروریخته، نمادی از امید و آرزوهایی است که در دوران ظلمت و استبداد از میان رفته‌اند؛ همچنین، گلِ گم‌شده نمادی از جان‌باختگان راه وطن است؛ اما در حکومت امروز، نام و یادشان به فراموشی سپرده شده است.

نتیجه‌گیری

نمادگرایی از اواخر قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم پدید آمد. در این دوره، شاعران واژگان را به‌گونه‌ای برمی‌گزیدند که هر واژه نماینده‌ی نمادی خاص باشد. این نمادها، در برخی شعرها، به‌صورت کلیشه‌ای درآمده بودند و در میان متون ادبی گوناگون، با معانی نسبتاً همانندی به‌کار می‌رفتند؛ اما با رشد جریان‌های نو و هنجارشکنی‌های ادبی، بر گونه‌گونی نمادها افزوده شد و این عناصر از یکنواختی و کلیشه‌پردازی فاصله گرفتند.

 

هوشنگ ابتهاج، از شاعران صاحب‌سبک در ادبیات معاصر فارسی، چهره‌ای است که شعر او را در این پژوهش در چارچوب سمبولیسم بررسی کردیم. او در بسیاری از شعرهای خود، با بهره‌گیری از مؤلفه‌های اصلی مکتب سمبولیسم، توانسته است ساختاری منسجم، موفق و اثرگذار بیافریند و زبان نمادین را به‌شکلی خلاقانه و هنرمندانه به ‌کار بگیرد.

[1]. «سمبولیسم یا نمادگرایى چیست؟» (بارگذاری: 19 فروردین 1394)، سایت کانون فرهنگی چوک <http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo>

 

 

 

 

 

لینک دریافت پی‌دی‌اف شماره دهم فصلنامه‌بین‌المللي‌ماه‌گرفتگی/ تابستان ۱۴۰۴:

انتشار فصلنامۀ بین‌المللی ماه‌گرفتگی سال سوم/ شمارۀ دهم/ تابستان ۱۴۰۴(تهیه فایل پی‌دی‌اف)

 

 

#فصلنامه_بین_المللی_ماه_گرفتگی

#سال_سوم

#شماره_دهم

#تابستان_۱۴۰۴