فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی
سال سوم/ شمارۀ دهم/تابستان ۱۴۰۴
مطالعات ادبیات داستانی ایران و جهان
زندان غار جزیره آرزو
و تراژدی باغ سیاووش اورمیه
نقد و تأملی در رمان «زندانی جزیره آرزو»
اثر اسماعیل یوردشاهیان
✍بابک کیان
مقدمه
بهتازگی رمان پرحجمی با نام زندانی جزیره آرزو نوشتهی اسماعیل یوردشاهیان شاعر و نویسنده و پژوهشگر معاصر ازسوی نشر فرزان روز در تهران منتشر شده است که باتوجهبه عنوان رمان و موضوع و حوادث و رخدادهای درون رمان، روند داستان قرابت و همسانی نزدیکی با حوادث و مسائل اکنون و عصر و دوران حاضر و گذر روزهای ما دارد؛ بهگونهای که اگر تاریخ و زبان و شخصیتهای رمان را تغییر دهیم و به عصر و زمان حال برگردانیم بیشک پذیرفته خواهد شد.
با آثار دکتر اسماعیل یوردشاهیان از سالها پیش آشنا هستم. ایشان پژوهشگری تحصیلکرده، استاد دانشگاه و همکار و عضو نهادهای فرهنگی و دانشگاهی در عرصهی جهان هستند و افتخار میکنم که یکی از دانشجویان ایشان بودهام و هنوز آراستگی و رفتار موقر و مهربان و دانش و تسلط بیحد او بر زبان و ادبیات و علوم و متدولوژی پژوهش جزء خاطرهی دانشجویی من و همکارانم است. جدا از آثار علمی و پژوهشی او که جزو کتابها و منابع درسی بسیاری از دانشگاهها در امریکا، اروپا، عراق، ارمنستان و ترکیه است، ایشان با انتشار دوازده مجموعهشعر، شعر را در لحن، زبان و فرم به مرحلهی حسی و مفهومی محض رساندهاند. همچنین ایشان در دو کتاب فلسفی و تحلیلی خود، مبانی حسی زبان و زبان ذهن و معنا که مبانی و اساس شعر مفهومی حسی را نوشتهاند. در زمینهی رمان هم تاکنون ده رمان چاپ کردهاند.
در مقدمهی رمان مهم دلباختگان بینام شهر من که رمانی با ساختاری دوار، الیهبهالیه چون مینیاتور داستاندرداستان است، برای نخستین بار سبک رمان محض پارسیایرانی را معرفی کردهاند. و نوشتهاند که سبک و فرم رمان را از ساختار نقاشی مینیاتور و کتاب کلیه و دمنه گرفته، دگرگون و مدرن کردهاند و بهعنوان یک رمان ایرانی در برابر دیگر سبکها قرار دادهاند. جالب است که همین شیوه و فرم و سبک در دیگر رمانهای ایشان ازجمله در رمان معروف و مهم ایشان نجوای ناتمام و همچنین در این رمان تازهی او زندانی جزیره آرزو اجرا شده است. صحبت در خصوص فعالیت و آثار و بهخصوص شخصیت علمی و هنری و محجوب و انزواطلب دکتر یوردشاهیان، مجال و فرصت زیاد میطلبد؛ بنابراین در این نوشتار قصد من پرداختن به نقد و معرفی رمان تازهی ایشان است؛ پس با این مقدمهی طولانی به بحث و تحلیل و معرفی رمان تازهمنتشرشدهی ایشان زندانی جزیره آرزو میپردازم. رمان پرحجم زندانی جزیره آرزو با طرح جلد بهرهگرفته از یک عکس زندانی گچگرفتهشده در دوران قاجار با کاغذ کاهی خوب و صحافی بسیار مناسب ازسوی نشر فرزان روز، منتشر شده است. اگرچه زمان انتشار این رمان در گرمای تابستان و اوضاع و احوال جامعه و مشکلات اقتصادی مردم چندان مناسب نبود؛ اما باتوجهبه موضوع رمان و آرزومندی مردم جامعه، میتواند بیانگر حرف و خواستهی اکثر مردم ایران باشد و هرکدام با مطالعه آن بهگونهای خود و اطرافیانشان را در آن ببینند.
رمان در چهارصدو اندی صفحه و در سه فصل: اسارت، حکایت زندانیان، رهایی تنظیم شده است و شروع بسیار زیبا و درعینحال ارجاعدهنده دارد؛ البته با تعلیقهای درونیشدهی مکرر. سیاووش شخصیت اصلی رمان که جوانی از خانوادهی قاجار، تحصیلکرده و اهل قلم و روزنامهنگار است نشسته بر قایق در بین ژاندارمها به زندان غار در جزیره آرزو برده میشود. موجهای دریا پرندگان و هوای آبی و نگاههای پر از ترحم مأموران بهشکل زیبایی شرح داده شده است؛ اما تمام این صحنه را سیاووش جهانسوز در صبحی بارانی در غاری که زندانی است در خاطرش مرور میکند. درست در زمانی که از شکاف سقف غار چشم به بیرون، به آسمان و ابرها و قطرات باران دوخته است:
«صبح روزی که بعد از ماهها صدای مرغان دریا را شنید، قطرات باران را روی سر و صورتش حس کرد با وجود ناتوانی و تن بیمار، سرش را بالا گرفت. نگاهش را از شکاف گرد سقف غاری که در آن زندانی بود به ابرها دوخت. بیتوجه به هیاهوی دیگر زندانیها که جمع شده، سرهاشان را بالا گرفته و دهان به قطرات باران گشوده بودند، یاد ظهر روزی افتاد که او را به زندان غار جزیره آوردند.»
و از این لحظه بهبعد است که رمان در ساختاری متناوب و الیهبهالیه به شرح زندگی سیاووش میپردازد؛ سیاووشی که سمبل و نماینده توده عظیم جامعهی تحصیلکرده و روشنفکری ایران است. یوردشاهیان در مقدمهی کوتاه و یکصفحهای خود در خصوص منبع الهام و موضوع و وقایع تاریخی درونیشدهی رمان زندانی جزیره آرزو چنین نوشته: «کلیه حوادث، فصلفصل رمان در مرز بین واقعیت و تخیل آفریدهی ذهن هستند. اگر در متن رمان به یک مقطع تاریخی اشاره یا یک واقعهی تاریخی با شخصیتهای مؤثر آن مورد استناد قرار گرفتهاند بهخاطر نزدیک کردن رمان به واقعیت زندگی بر اساس منطق رمان است؛ چراکه رمان حاصل تخیل بر مبنای حقیقت زندگی است تا زندگی تازه موازی با جهان و زندگی حقیقی بیافریند. جزیرهی آرزوی دریاچهی اورمیه و باغ قدیمی و تاریخی سیاووش اورمیه که اکنون از آن فقط یک نام و ساختمان قدیمیمانده است، زمینه و انگیزهی نوشتن این رمان شدند تا نقبی زده زنم بر دل تاریخ دوران مشروطیت، وضعیت جامعه و احوال مردم آن زمان و مقابله سازم با انقلاب مهسا و احوال امروز جامعه ایران و حال روشنفکران، تا روزگار چه سازد»؛ پس رمان ساختهی ذهن و برخاسته از خیال نویسنده است که با این سازمان و ساختار و شخصیتهای ریز و درشت که تعداد آنها از صد تن میگذرد و هرکدام نقش و زبان خاص خود را دارند از سیاووش جهانسوز تا یاسمن دختری از استانبول ترکیه، از گروهبان و قرهولی تا محمدعلیشاه و از تکتک زندانیان تا دیمتری نیکالی استپانوویج هرکدام زبان و داستان خود را دارند و لحن و زبان هرکدام بیشتر در صحبت یا نامهاش کار میشود؛ مانند نامهی پدر سیاووش میرزا یوسفخان جهانسوز که لحن و لغات و طرز بیان دوران قاجار را دارد و نامهی یاسمن که لحن و زبان دختر ترک عاشقی را دارد که با خطاب به معشوق خواستههایش را بیان میکند. سیاووش یکی از فرزندان خوانین محل و بانو نساالسلطنه عمهزادهیِ روشنفکر محمدعلیشاه است؛ (البته چنین فرد و افرادی هرگز وجود نداشتهاند. صرفاً ساخته خیال و آفریدهی ذهن نویسندهاند). که هنگام تحصیل در تفلیس با سردبیر و مدیر روزنامه ملانصرالدین، میرزا جلیل قلیزاده و میرزا علیاکبر صابر شاعر و نویسندهی دوران مشروطه و عصر روشنگری ایران و منطقه دیدار میکند و به جمع همکاران آنها میپیوندد. یکی از فصلهای شیرین رمان توصیف دفتر روزنامهی ملانصرالدین و همینطور دیدار با قلیزاده و صابر و شیمیرلینگ، نقاش آلمانی روزنامه، و خانم حمیده جوانشیر است و مهمتر از آن توصیف زندان غار تاریک و نمور با هوای بوگرفته و آلوده و زندانیان گرسنه و به توحشرسیده در جزیره است.
آیا غار سمبل زمان و فضا و باور و حاکمیت مسلط بر زندگی ما در جامعهای ایستا نیست؟ و زندانیان مردمی که اسیرند و همه در آرزوی رهایی و سیاووش، جوان تحصیلکرده، نمایندهی عصر مدرن و روشنی است که با زندانی شدن در غار، جامعهی بستهی زندان غار را متحول میکند. در صحبتی که با تعدادی از دوستان دانشگاهی و اهل کتاب داشتم همگی بر این نکته تأکید کردند و یکی برایم گفت که تاکنون چنین رمان استعاری با موضوع زندان و شرح روابط درون زندان میان آدمها و طبقات اجتماع و نقل داستان آنها در ایران وجود نداشته است. در این رمان جملهای هست که در ذهن سیاووش شخصیت اصلی رمان همچنان تکرار میشود؛ گویی ندایی است از دل تاریخ برای تمام سالها و برای تمام نسلها و جوانها. نویسنده با آگاهی و بسیار هنرمندانه آن جمله را در متن رمان قرار داده است و چند بار در موقعیتهای مختلف تکرار میشود: «جوان خوب مراقب باش!» جملهای که زن پیشگو میگوید. مراقب از چه و از چه چیز؟ جوان سرزمین من چرا باید همیشه مراقب باشد؟ مراقب زبان و فکر و نوشته و عمل خود و همیشه با ترس به سر ببرد.
یوردشاهیان در نوشتن رمان قلم خود را آزاد گذاشته است و زبان ساده و روایتگری را برای شرح داستان انتخاب کرده است که گاه در هویت اولشخص و گاه در شکل دومشخص ظهور میکند؛ اما اختلاط زبان و واژگان ترکی و شعر و ترانههای ترکی تعلق خاطر نویسنده را به زادگاهش بیان و نوعی تناسب زبانی در اختلاط زبانی را ایجاد میکند. که به اعتقاد من بر زیبایی و هنر رمان افزوده است. یوردشاهیان از هر طبقه مردم جامعه؛ از روزنامهنگار تا نقاش از نظامی تا خطاط، از صحاف و نامهنویس و دبیر دیوانی از تاجر تا کارخانهدار از راهزن تا خدمتکار از کارمند تا کارگر و چوپان از هر طبقه و صنف و عقیده (زرتشتی، مسیحی، ارمنی و آشوری، مسلمان، شیخی، بهایی، سنی و شیعه) بهعنوان نماینده اهالی یک سرزمین در زندان گرد آورده است تا حقیقت پنهان جامعه را بهعنوان علت آرزومندی جامعه برملا کند. عمده ضعف رمان اگر ضعف بتوان گفت و شاید بهتر است نکتهی قوت آن شمرد، تعدد زمان و فراوانی و انبوه شخصیتهاست. و همینطور باز بهگفتهی دوستان دانشگاه فصل دوم رمان حکایت زندانیان است؛ البته من موافق نیستم و به اعتقاد من چنین نیست و در پرسشی و بحثی که با دوستان داشتم تعداد کمی گفتند فصل حکایت زندانیان میتوانست حذف شود؛ چون با حذف آن هیچ آسیبی به روند داستان و ساختار رمان وارد نمیشود و از حجم کتاب، صد و بیست صفحه کم میشود. من مخالفت کردم و گفتم مخالفم. اگرچه با حذف فصل حکایت زندانیان از حجم رمان کاسته میشود؛ اما مجموعهای از حکایت و سرگذشت زندانیان از دست خواننده خارج میشد و این مسئله در حقیقت محروم کردن مردم بهخصوص اهل کتاب از فصل بسیار مهم کتاب با قسمتهای متنوع و حکایت عبرتآور زندگی زندانیان و حیف است که حذف شود. باید بگویم رمان زندانی جزیره آرزو از بهترین آثار منتشرشده در ادبیات ایران در سالهای اخیر است و معتقدم سالهای سال مورد توجه و تأمل و بحث قرار خواهد گرفت و جزو آثار ماندگار ادبیات ایران خواهد بود. برای تحلیل و بررسی فصلفصل آن احتیاج به ساعتها کار است و در حوصله و فضای این مقاله و بحث من و دوستانم نیست.
بنابراین ضمن ستایش این رمان و تبریک به نویسندهی خوب سرزمینمان، جناب یوردشاهیان، خواندن آن را به همه پیشنهاد میکنم. بخوانید. شگفتزده خواهید شد!
لینک دریافت پیدیاف شماره دهم فصلنامهبینالملليماهگرفتگی/ تابستان ۱۴۰۴:
انتشار فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی سال سوم/ شمارۀ دهم/ تابستان ۱۴۰۴(تهیه فایل پیدیاف)
#فصلنامه_بین_المللی_ماه_گرفتگی
#سال_سوم
#شماره_دهم
#تابستان_۱۴۰۴

موارد بیشتر
دوشنبهها با نقد و پژوهش منتخب در سایت(بررسی کتاب « من میروم.» اثر ژان اشنوز ✍قدسیه قاسمی)
دوشنبهها با داستان(داستان کوتاه ” چسبکها ” ✍پژمان گلچین)
نقد و پژوهش منتخب در سایت(نگاهی به مجموعه «از سکوت تا تمساح» اثر «احمد خلفانی» ✍فریبا صدیقیم)