خانه جهانی‌ماه‌گرفتگان (NGO)

مجموعه مستقل مردم‌نهاد فرهنگی، ادبی و هنری

تأثیر تروما بر ساختار روایت ✍فرشته اشتری(فصلنامۀ بین‌المللی ماه‌گرفتگی سال سوم/ شمارۀ دهم/تابستان ۱۴۰۴)

فصلنامۀ بین‌المللی ماه‌گرفتگی

سال سوم/ شمارۀ دهم/تابستان ۱۴۰۴

مطالعات ادبیات داستانی ایران و جهان

زخم زبان در روایت

تأثیر تروما بر ساختار روایت

✍فرشته اشتری

 

چکیده

ادبیات مدرن همواره در پی بازنمایی واقعیت‌های روان‌شناختی و تجربیات انسانی بوده است. یکی از مسائلی که توجه بسیاری از نویسندگان و منتقدان را به خود جلب کرده، تأثیر تجربه‌های تروماتیک بر ساختار روایت در ادبیات است. تروما، با ایجاد اختلال در حافظه، ادراک و توانایی فرد برای روایت کردن موجب تغییرات عمده‌ای در ساختار و جریان‌های زمانی روایت می‌شود. نویسندگان با استفاده از تکنیک‌هایی همچون روایت غیرخطی، پرش‌های زمانی، تکرارهای وسواسی و حتی حذف‌های عمدی از زبان به‌طور مؤثر این تجربه‌ها را منتقل می‌کنند. این مقاله با تمرکز بر نظریات روان‌شناختی مانند نظریات فروید، کاریوث، ریکور و نظریات جدیدتر مانند لاکان و کریستوا، به بررسی نحوه بازنمایی تروما در متون ادبی می‌پردازد و نمونه‌هایی از ادبیات غرب و فارسی را تحلیل می‌کند.

 

کلیدواژه‌ها

تروما، ساختار روایت، روایت غیرخطی، فلاش‌بک‌ها، تکرارهای وسواسی، حذف‌های معنایی، روان‌شناسی تروما، تحلیل ادبی، ادبیات فارسی، ادبیات غربی، تونی موریسون، کازوئو ایشی‌گورو، احمد محمود، روایت تروماتیک، حافظه و تاریخ، نظریه‌های روان‌شناسی، شخصیت‌های تروماتیک

 

«چگونه نویسنده‌ای می‌تواند تجربه‌ی تروما را در قالب روایت بازنمایی کند؟ آیا حافظه‌ی شکسته و خاطرات ازهم‌گسیخته در فرم و ساختار داستان نیز منعکس می‌شوند؟»

«پل ریکور معتقد است که روایت، راهی برای به یاد آوردن و معنا بخشیدن به گذشته است؛ اما زمانی که حافظه بر اثر تروما مخدوش شود، آیا روایت نیز دچار گسست می‌شود؟»

تروما به‌عنوان تجربه‌ای آسیب‌زا، تأثیرات عمیقی بر ذهن و روان انسان می‌گذارد. این تأثیرات نه‌تنها در سطح فردی بلکه در سطح اجتماعی و جمعی نیز نمایان می‌شوند. تجربه‌های تروماتیک مانند جنگ، فجایع طبیعی، خشونت‌های اجتماعی و فردی، معمولاً سبب اختلال در حافظه و درک زمان می‌شوند و به همین دلیل بازنمایی آن‌ها در ادبیات از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در این راستا، بسیاری از نویسندگان مدرن، با بهره‌گیری از تکنیک‌های پیچیده‌ی روایت، تلاش کرده‌اند که این تجربه‌های روان‌شناختی را ازطریق روایت‌های گسسته، غیرخطی و پر از خلأهای معنایی بازسازی کنند. این مقاله می‌کوشد به‌طور مفصل، نحوه‌ی تأثیر تروما بر ساختار روایت را بررسی کند و به تجزیه ‌و تحلیل نمونه‌های ادبی غربی و فارسی بپردازد.

 

چارچوب نظری

روان‌شناسی تروما و روایت

نخست لازم است به بررسی مفاهیم روان‌شناختی و نظریاتی که به‌ویژه در زمینه بازنمایی تروما در ادبیات مطرح شده‌اند، بپردازیم. این نظریات به کمک آنچه که در زبان و ساختار روایت اتفاق می‌افتد، می‌توانند به درک بهتر این پدیده کمک کنند.

 

زیگموند فروید و بازگشت سرکوب‌شده

فروید، بنیان‌گذار روان‌کاوی، در کتاب «فراسوی اصل لذت» (1920) توضیح می‌دهد که انسان‌ها تمایل دارند که خاطرات دردناک و تروماتیک خود را سرکوب کنند؛ ولی این خاطرات سرکوب‌شده معمولاً از راه‌هایی غیرمستقیم، مانند رؤیاها، کابوس‌ها و حتی در قالب اختلالات روانی بازمی‌گردند. در ادبیات، این بازگشت‌های ناخودآگاه ازطریق پرش‌های زمانی، تکرارهای بی‌پایان و فلاش‌بک‌ها به‌خوبی نمایان می‌شود.

 

کتی کاریوث و روایت‌ناپذیری تروما

کتی کاربوث در کتاب «Unclaimed Experience: Trauma, Narrative, and History (1996) » بر این نکته تأکید دارد که تروما صرفاً رویدادی دردناک در گذشته نیست؛ بلکه تجربه‌ای است که در لحظه‌ی وقوع، قابل درک نبوده و بعدها به‌شکل بازگشت‌های ناخواسته بروز می‌کند. به‌زعم کاریوث تروما اغلب در لحظه‌ی وقوع «شناخته نمی‌شود» و بعدها با قدرتی مضاعف بازمی‌گردد:

“Trauma is not locatable in the simple violent or original event in an individual’s past, but rather in the way that its very unassimilated nature — the way it was precisely not known in the first instance — returns to haunt the survivor later on.”

 

(Caruth, 1996, p. 4)

 

«تروما را نمی‌توان به‌سادگی در رویداد خشونت‌آمیز یا اصلی در گذشته‌ی یک فرد جست‌وجو کرد، بلکه باید آن را در ماهیت نا‌جذب‌شده‌اش یافت؛ یعنی در همان حالتی که دقیقاً در لحظه‌ی وقوع شناخته نشده بود، و سپس به شکل بازگشتی که بعدها بازمانده را تسخیر می‌کند.»  (کاریوث، ۱۹۹۶، صفحه ۴).

این ایده، در روایت‌های ادبی به‌شکل گسست در زبان، سکوت‌های طولانی، تکرارهای وسواسی و حذف‌های معنایی بازتاب می‌یابد. کاریوث به ما یادآوری می‌کند که روایت ادبی تروما بیشتر تلاشی است برای انتقال آنچه قابل بیان نیست، نه بازگویی مستقیم آن.

پل ریکور و حافظه، تاریخ و روایت

پل ریکور در کتاب «حافظه، تاریخ، فراموشی» (2004) به اهمیت روایت در بازسازی و پردازش خاطرات اشاره می‌کند. او معتقد است که ادبیات می‌تواند به فرد و جامعه کمک کند تا تجربه‌های تروماتیک را ازطریق بازسازی تاریخی و روایتی پردازش کنند. از نظر ریکور، هر روایت تاریخی، به‌طور غیرمستقیم روایت یک تروما است که در آن خاطرات و تجربیات جمعی دوباره بازخوانی می‌شوند.

بررسی تکنیک‌های روایی خاص‌تر در بازنمایی تروما

1. گسست‌های زبانی و روایت تکه‌تکه

تروما باعث می‌شود که فرد نتواند تجربه خود را به‌صورت منسجم بیان کند؛ در نتیجه در روایت‌های تروماتیک شاهد جملات ناتمام، پاراگراف‌های شکسته و روایت‌های گسسته هستیم. این پدیده در آثار ادبی به‌طور مؤثر نمایش داده می‌شود.

نویسنده با استفاده از تکنیک‌های شکستن زمان و مکان برای نشان دادن آشفتگی ذهنی شخصیت‌ها استفاده می‌کند. در این‌گونه آثار، نویسندگان به‌شکلی هدفمند گسست‌های زبانی را برای نشان دادن سردرگمی شخصیت‌ها و عدم توانایی آن‌ها در بیان خاطرات و احساسات خود به کار می‌برند.

این گسست‌ها نه‌تنها در سطح زبان بلکه در ساختار کلی روایت نیز به‌طور محسوسی دیده می‌شوند. شخصیت‌ها به‌طور مرتب به گذشته‌ها بازمی‌گردند؛ اما هر بار با شکاف‌های جدیدی در حافظه و زمان‌بندی مواجه می‌شوند.

2. استفاده از سکوت و حذف‌های معنایی

حذف‌های عمدی و سکوت‌های معنادار یکی دیگر از ویژگی‌های اصلی روایت‌های تروماتیک‌اند. نویسندگان با حذف برخی از جزئیات، ناتوانایی شخصیت در پردازش و بیان کامل خاطرات خود را به نمایش می‌گذارند. این سکوت‌ها و حذف‌ها می‌توانند به‌طور ضمنی نشان‌دهنده‌ی فشار روانی و تلاش‌های فرد برای سرکوب یا فراموش کردن تجربیات تروماتیک باشند.

در «بازمانده روز»، سکوت‌های استیوین در مواجهه با حقیقت‌هایی که درباره‌ی اربابانش از آن‌ها آگاه می‌شود، نمایانگر تعارضات درونی شخصیت است که نتوانسته است از گذشته خود عبور کند.

3. تکرارهای وسواسی

تروما باعث می‌شود که فرد نتواند از خاطرات خود عبور کند و آن‌ها را بارها و بارها در ذهن خود مرور کند. در آثار ادبی مانند «در جست‌وجوی زمان ازدست‌رفته» و «دلبند»، این تکرارهای وسواسی به‌خوبی به تصویر کشیده می‌شود. در رمان «دلبند»، شخصیت سث به‌طور مداوم در گذشته‌ی خود غرق است و هر بار که تلاش می‌کند از آن بیرون بیاید، یادآوری‌های جدید خاطرات دردناک، او را به گذشته بازمی‌گرداند. این تکرارها نه‌تنها در سطح روایت بلکه در ساختار کلی متن نیز قابل مشاهده‌اند. در «در جست‌وجوی زمان ازدست‌رفته»، مکرر بودن بازسازی خاطرات شخصیت‌ها، نماد پیچیدگی و تلاشی است برای بازسازی زمان ازدست‌رفته و آشتی با آن.

4. استفاده از روایت غیرخطی

روایت‌های غیرخطی با تغییرات زمان و مکان گسست‌های ذهنی فرد را بازتاب می‌دهند. در آثار ادبی مانند بازمانده روز و دلبند، این تکنیک‌ها به‌طور برجسته‌ای استفاده می‌شود. این نوع روایت‌ها نه‌تنها ساختار سنتی زمان و مکان را درهم می‌شکنند؛ بلکه درون‌مایه‌های روان‌شناختی پیچیده‌ای را ایجاد می‌کنند که به‌طور غیرمستقیم ترومای شخصیت‌ها را بازگو می‌کند. در دلبند، زمان و مکان به‌طور مداوم تغییر می‌کنند، و خواننده باید بین پرش‌های زمانی و فلاش‌بک‌های مختلف حرکت کند تا به فهم درستی از وقایع برسد.

باتوجه‌به وجود نمونه‌های متعدد در این زمینه، در این مقاله تنها به چند نمونه محدود اشاره خواهد شد.

تحلیل نمونه‌های ادبی: روایت‌های تروماتیک در ادبیات غرب و فارسی

 

1. ادبیات غرب

دلبند[1] اثر تونی موریسون

این رمان داستان زن سیاه‌پوستی به نام «سث» را روایت می‌کند که در دوران برده‌داری آمریکا زندگی کرده و خاطرات تروماتیک خود را سرکوب کرده است. موریسون از پرش‌های زمانی، دوران‌های مختلف و فلاش‌بک‌های ذهنی استفاده می‌کند تا وضعیت ذهنی و روانی شخصیت‌هایش را که تحت‌تأثیر تروما قرار دارند، بازتاب دهد. شخصیت سث، که برای فرار از خاطرات بردگی خود فرزندش را به قتل می‌رساند، مدام در میان گذشته و حال پرسه می‌زند، و خاطرات بازگشته به‌طور غیرمستقیم و گاهی  کنترل‌ناپذیر  به ذهنش وارد می‌شود. نویسنده با استفاده از این تکنیک‌ها به‌طور مؤثر احساس گیجی و درد بی‌پایان سث را به خواننده منتقل می‌کند.

بازمانده روز [2] اثر کازوئو ایشی‌گورو

این رمان روایت زندگی خدمتکاری انگلیسی به نام «استیوین» است که پس از سال‌ها خدمت به اربابانش، در تلاش است تا حقیقت برخی از تصمیمات گذشته‌اش را بفهمد. در این رمان، ایشی‌گورو از روایت غیرخطی و بازاندیشی‌های ذهنی استفاده می‌کند. در سطحی عمیق‌تر، شخصیت استیوین نمی‌تواند از تروماهای گذشته‌اش مانند وفاداری به اربابانش که در حقیقت دچار اشتباهات اخلاقی بوده‌اند، رها شود.

نویسنده با استفاده از این تکنیک‌ها نشان می‌دهد که چطور شخصیت‌ها در تلاش‌اند تا گذشته خود را بفهمند؛ اما در این مسیر با واقعیت‌هایی مواجه می‌شوند که برای آن‌ها تحمل‌ناپذیر است. این ترکیب از زمان‌بندی‌های مختلف نه‌تنها به روایت ساختار غیرخطی می‌دهد؛ بلکه درون‌مایه‌های عمیقی از خودفریب‌کاری و انکار در شخصیت‌ها را نمایش می‌دهد.

2. ادبیات فارسی

همسایه‌ها اثر احمد محمود

رمان «همسایه‌ها» به تأثیرات سیاسی و اجتماعی جنگ و سرکوب‌های داخلی در ایران می‌پردازد. این اثر با تکنیک‌های روایت گسسته، تجربه‌های تروماتیک شخصیت‌ها را از جنگ و زندان‌های سیاسی بازنمایی می‌کند. نویسنده با استفاده از زبان ساده و پر از خاطرات ناتمام، به‌طور مؤثر اثرات جنگ را بر زندگی فردی و اجتماعی شخصیت‌ها به تصویر می‌کشد. تکنیک‌های روایت این رمان، به‌ویژه در توصیف‌های مختلف از فضای سیاسی و اجتماعی ایران، گسست‌های روانی شخصیت‌ها را نیز بازنمایی می‌کنند. این گسست‌ها نه‌تنها در زبان بلکه در مسیرهای ذهنی شخصیت‌ها و تغییرات هویت آن‌ها دیده می‌شود.

طوبا و معنای شب اثر شهرنوش پارسی‌پور

در این رمان، پارسی‌پور زندگی زنی ایرانی را بررسی کرده است که از تروماهای روانی و اجتماعی رنج می‌برد. زبان پر از تصاویر سوررئالیستی و نمادپردازی است که تروماهای جمعی جامعه ایران را نیز بازتاب می‌دهد. در این رمان، حافظه‌ی جمعی مردم ایران در دوران تحولات سیاسی و اجتماعی به‌طور غیرمستقیم و ازطریق شخصیت اصلی به تصویر کشیده می‌شود.

پارسی‌پور با استفاده از استعاره‌ها و نمادها، نشان می‌دهد که تروما چگونه به‌صورت جمعی در یک فرهنگ و جامعه به نسل‌های آینده منتقل می‌شود. شخصیت‌ها در این رمان، در تلاش‌اند که با تروماهای فردی و جمعی خود مواجه شوند؛ ولی آن‌ها نمی‌توانند به‌طور کامل از این خاطرات آزاد شوند.

نتیجه‌گیری

بررسی روایت‌های تروماتیک نشان داد که ادبیات نقش مهمی در پردازش و بازنمایی تجربیات تروماتیک دارد. نظریه‌های روان‌شناختی به ما کمک می‌کنند تا درک کنیم چگونه تکنیک‌های روایی خاص، مانند روایت غیرخطی، سکوت‌های معنایی و تکرارهای وسواسی، به بازتاب تروما کمک می‌کنند. در آثار بررسی‌شده، این تکنیک‌ها نه‌تنها آشفتگی ذهنی و روانی شخصیت‌ها را منعکس کرده‌اند؛ بلکه تجربه‌ی خواننده را نیز تحت‌تأثیر قرار داده‌اند و او را درون فضای پراضطراب و ناپایدار روایت قرار داده‌اند.

این تحلیل همچنین نشان داد که روایت‌های تروماتیک محدود به یک سنت ادبی یا جغرافیای خاص نیستند؛ بلکه در ادبیات جهان و فارسی به‌گونه‌ای گسترده حضور دارند. در هر دو سنت، تکنیک‌های روایی مشابهی برای بیان ناپایداری ذهن و اختلال در حافظه به کار گرفته شده است که نشان‌دهنده‌ی جهانی بودن تأثیر تروما بر زبان و روایت است.

ازسوی‌دیگر، این پژوهش نشان می‌دهد که ادبیات نه‌تنها به بازنمایی تروما، بلکه به فرایند بهبود و بازسازی آن نیز کمک می‌کند. از طریق خواندن و تحلیل این روایت‌ها، امکان بازخوانی گذشته، پردازش تجربیات و ایجاد درکی تازه از هویت فردی و جمعی فراهم می‌شود. در آینده، می‌شود بررسی‌های عمیق‌تری درباره‌ی تأثیر خواننده بر بازسازی این روایت‌ها انجام داد؛ همچنین، مقایسه‌ی روایت‌های تروماتیک در ادبیات غیرداستانی و گزارش‌های تاریخی می‌تواند ابعاد جدیدی به این حوزه‌ی پژوهشی بیفزاید.

 

منابع فارسی:

احمد محمود. (۱۳۵۸). همسایه‌ها. تهران: امیرکبیر.

پارسی‌پور، شهرنوش. (۱۳۷۲). طوبی و معنای شب (چاپ پنجم). تهران: البرز.

زیگموند فروید. (۱۳۸۳). فراتر از اصل لذت. تهران: شما.

موریسون، تونی. (۱۳۷۷). دلبند (شیرین‌دخت دقیقیان، مترجم). تهران: نشر چشمه (چاپ دوم).

ایشی‌گورو، کازوئو. (۱۴۰۱). بازمانده‌ی روز (نجف دریابندری، مترجم). تهران: نشر کارنامه (چاپ ۲۹).

 

منبع انگلیسی:

Caruth, Cathy. Unclaimed Experience: Trauma, Narrative, and History. Johns Hopkins University Press, 1996.

[1] Beloved

 

[2] The Remains of the Day

 

 

 

 

لینک دریافت پی‌دی‌اف شماره دهم فصلنامه‌بین‌المللي‌ماه‌گرفتگی/ تابستان ۱۴۰۴:

انتشار فصلنامۀ بین‌المللی ماه‌گرفتگی سال سوم/ شمارۀ دهم/ تابستان ۱۴۰۴(تهیه فایل پی‌دی‌اف)

 

 

#فصلنامه_بین_المللی_ماه_گرفتگی

#سال_سوم

#شماره_دهم

#تابستان_۱۴۰۴