خانه جهانی‌ماه‌گرفتگان (NGO)

مجموعه مستقل مردم‌نهاد فرهنگی، ادبی و هنری

یادداشتی بر داستان کوتاه «گرسنگی»✍نیلوفر کاظمی(فصلنامۀ بین‌المللی ماه‌گرفتگی سال سوم/ شمارۀ دهم/تابستان ۱۴۰۴) 

فصلنامۀ بین‌المللی ماه‌گرفتگی

سال سوم/ شمارۀ دهم/تابستان ۱۴۰۴

مطالعات ادبیات داستانی ایران و جهان

یادداشتی بر داستان کوتاه «گرسنگی»

از فردریش آگوست کلود

✍نیلوفر کاظمی

 

جنگ از آن دسته ژانرهایی است که پتانسیل زیادی برای دست‌مایه قراردادن آن به‌عنوان سوژه در ادبیات داستانی و نمایشی دارد. جنگ در نفس خود دارای ویژگی دراماتیک بوده و عدم تعادلی را در تعادل وضع موجود ایجاد می‌کند؛ علاوه‌بر اینکه تأثیر را بر همه‌ی جنبه‌های ‌روانی‌اجتماعی‌اقتصادی و.. در زندگی بشر می‌گذارد، این ژانر ظرفیت پرداختن به موضوعاتی چون مرگ، زندگی، عشق و نفرت را نیز در خود دارد و به همین دلیل یکی از ژانرهایی است که نویسندگان بسیاری به آن روی آورده‌اند؛ به‌ویژه آن‌هایی که در دوره‌ای از زندگی‌شان درگیر جنگ بوده و تجربه‌ی آن را از سر گذرانده‌اند؛ البته باید افزود که این ژانر زیرگونه‌های متعددی دارد: برخی از آن‌ها سرراست به خودِ جنگ و رویارویی بی‌واسطه در میدان نبرد مانند جنگ‌های سنگربه‌سنگر می‌پردازند و برخی دیگر به پیامدها و آثار غیرمستقیم جنگ، مانند فقر، فروپاشی اقتصادی، گرسنگی، بحران مهاجرت و مانند آن..

ازجمله نویسندگانی که به جنگ از نوع مستقیم و هم‌زمان پرداختند، می‌شود به همینگوی اشاره کرد که حتی برای کسب تجربه‌ی عینی، در جنگ‌های اسپانیا شرکت کرد؛[1] همچنین گرسنگی از جمله زیرگونه‌هایی است که بسیاری از نویسندگان آلمانی در داستان‌ها و رمان‌هایشان به آن پرداخته‌اند؛ از جمله «گربه‌ی قرمز» اثر لوییزه رینزه.

در داستان کوتاه گرسنگی با رویکردی روان‌شناختی و تمرکز بر تأثیرات آن بر زندگی انسان‌ها روبه‌رو هستیم. کلود در این داستان، با حذف نام‌های مشخص و معرفی شخصیت‌ها فقط در قالب «زن» و «مرد» و نیز بدون اشاره به زمان و مکان مشخص، فضای داستان را به‌گونه‌ای طراحی کرده است که حال ‌وهوایی ناکجاآبادی پیدا می‌کند؛ فضایی که در هر زمان و مکانی ممکن است رخ دهد. گرسنگی می‌تواند در هر شرایطی بر آدم‌ها چیره شود. این تمهید، در واقع، داستان را به روایتی عام بدل کرده است که در آن، ابعاد روان‌شناسانه‌ی رنجی که گرسنگی به شخصیت‌ها تحمیل می‌کند، به تصویر کشیده می‌شود. در این میان، واکنش‌های هر یک از شخصیت‌ها در مواجه با این رنج گرسنگی، بسیار تأمل‌برانگیز و درخور توجه است.

نویسنده با مقدمها‌ی کوتاه و ایجاد فضایی سرد و تاریک، موضوع اصلی داستان را مطرح می‌کند: گرسنگی، گرسنگی همیشگی و عذاب‌آور. بلافاصله وارد بخش اصلی یا پیکره‌ی داستان می‌شویم؛ جایی که مرد وارد خانه می‌شود و زن شروع به گمانه‌زنی و پیش‌داوری درباره‌ی او می‌کند. این پیش‌داوری‌ها از ظاهر مرد آغاز می‌شود و درواقع ما مرد را از دریچه‌ی نگاه زن می‌بینیم به‌‌عنوان مثال: «بالاتنه‌ی پهن، یقه‌ی باز و سینه‌ی سیاه» و در جایی دیگر «چانه‌ی پهن»؛ تصویری از مردی قوی و چهارشانه، در برابر خودکه باید ضعف، رنج و سرما را تحمل کند. گفت‌وگوهای کوتاه و تهاجمی بین آن‌ها، حاکی از رابطه‌ای سرد و آمیخته به خشم و نفرت زن نسبت به مرد است. با ‌وجود این، از روایت‌های زن درمی‌یابیم که زمانی این رابطه، گرم و عاشقانه بوده است. از همین‌جا نقش و تأثیر گرسنگی در شکل‌گیری این رابطه‌ی جدید و پرتنش به‌‌روشنی نمایان می‌شود.

زن، به‌واسطه‌ی موقعیت و نقشی که دارد خود را مسئول تهیه‌ی غذایی گرم برای مرد می‌داند؛ اما نبود امکانات، او را از ایفای این نقش ناتوان می‌کند. از طرفی، گرسنگی چنان بر او فشار آورده که آثار نوعی مه ذهنی و افسردگی را نیز در لایه‌های روایت‌های درونی‌اش می‌توان دید. در پاسخ به پرسش مرد: «چی برای خوردن داریم؟» زن برای توجیه ناتوانی خود در ایفای نقش سنتی‌اش، موضعی دفاعی و حتی تهاجمی می‌گیرد و توپ را به زمین مرد می‌اندازد: «مگر پولی آوردی که بشود با آن غذا تهیه کرد؟»

زن، از یک‌سو، خواهان برآورده‌شدن نیاز خودش است؛ گرسنگی. ازسوی‌دیگر، به‌شکلی ناخودآگاه دوست دارد نیاز مرد نیز برطرف شود. این وضعیت او را دچار نوعی تردید و عذاب وجدان می‌کند به‌گونه‌ای که برای رهایی از آن، به پیش‌داوری پناه می‌برد. شاید خشم ناشی از این پیش‌داوری، بتواند توجیه‌کننده‌ی جنون آنی‌ای باشد که در اثر گرسنگی به سراغش آمده است. زن، که در اثر گرسنگی به مرز جنون و جنایت رسیده است، اعتراف می‌کند که ممکن است دست به هر کاری بزند؛ حتی کشتن مردی که زمانی عاشق او بود. اما در چند خط پایانی، ورق برمی‌گردد. تمام پیش‌داوری‌ها و نگاه‌های سوگیرانه‌ی زن که بیش‌تر از شدت گرسنگی و خشم برخاسته بود، نادرست از آب درمی‌آید. او می‌بیند تکه‌نانی که عامدانه در آشپزخانه گذاشته بود تا مرد آن را بخورد، دست‌نخورده باقی مانده است.در اینجا، دوباره با جنبه‌ی عاشقانه‌ی رابطه‌ی زن و مرد مواجه می‌شویم. درمی‌یابیم که آنچه تا این لحظه باعث بروز افکار خشن و ملتهب در زن شده بود، واکنشی هیجانی بوده در برابر رنجی که گرسنگی بر او تحمیل کرده است.

 

[1].  مانند: رمان زنگ‌ها برای که به صدا درمی‌آید.

 

لینک دریافت پی‌دی‌اف شماره دهم فصلنامه‌بین‌المللي‌ماه‌گرفتگی/ تابستان ۱۴۰۴:

انتشار فصلنامۀ بین‌المللی ماه‌گرفتگی سال سوم/ شمارۀ دهم/ تابستان ۱۴۰۴(تهیه فایل پی‌دی‌اف)

 

 

#فصلنامه_بین_المللی_ماه_گرفتگی

#سال_سوم

#شماره_دهم

#تابستان_۱۴۰۴