فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی
سال سوم/ شمارۀ دهم/تابستان ۱۴۰۴
مطالعات اندیشه و فلسفه
استبداد ادبی
نقدی بر سلطهی ساختارها بر آفرینش ادبی
✍دکتر سیدمهدی نژادهاشمی
چکیده
ادبیات، بهمثابهی شکلی از آفرینش انسانی باید عرصهای برای بیان آزاد، خلاقیت و شکستن حدود تثبیتشده باشد؛ بااینحال ساختارهای زبانی، فرمی، محتوایی و نهادی، گاه چنان سلطهای بر این حوزه اعمال میکنند که میشود از پدیدهای به نام استبداد ادبی سخن گفت. این مقاله با نگاهی انتقادی وجوه گوناگون استبداد ادبی را بررسی و تأثیر آن بر تولید و دریافت آثار ادبی را تحلیل میکند. همچنین بر ضرورت رهایی ادبیات از سلطهی ساختارهای محدودکننده تأکید میورزد.
مقدمه
ادبیات در ذات خود با رهایی، کشف و نوآوری پیوند خورده است؛ بااینحال، همواره نیروهایی وجود داشتهاند که کوشیدهاند ادبیات را در قالبهایی خاص محصور کرده و صدای مؤلف را با زبان، قالب یا ایدئولوژی مطلوب خود یکسانسازی کنند. این پدیده که در این مقاله با عنوان استبداد ادبی از آن یاد میشود، نهتنها در دورههای سلطهی سیاسی بلکه در سنتهای ادبی، انتظارات فرهنگی و حتی ذائقهی عمومی نیز مشاهدهکردنی است.
۱. مفهومشناسی استبداد ادبی
استبداد ادبی به مجموعهای از فشارها و سلطههای بیرونی یا درونی گفته میشود که مانع از بیان آزاد، شکلگیری فرم نو، یا اندیشهی مستقل در آثار ادبی میشوند. این فشارها ممکن است آشکار (سانسور سیاسی) یا پنهان (چارچوبهای سنتی یا بازار کتاب) باشند.
۲. جلوههای استبداد ادبی
۲.۱. استبداد زبانی
سلطهی زبان فاخر رسمی و دیوانی بر زبان روزمره یا گویشهای بومی، باعث حذف بخش بزرگی از تجربهی انسانی در ادبیات شده است. نویسندهای که از زبان کوچه و بازار یا زبان اقلیت استفاده کند، ممکن است جدی گرفته نشود یا طرد شود.
۲.۲. استبداد فرمی
قالبهای تثبیتشده مانند غزل، قصیده یا رمان کلاسیک، اگرچه بخشی از میراث فرهنگیاند؛ گاه تبدیل به ابزار سرکوب نوآوری میشوند. مقاومت در برابر اشکال آزاد، تجربی یا فراموششده، نشان از نوعی محافظهکاری ساختاری دارد.
۲.۳. استبداد محتوایی
نویسندهای که برخلاف جریان غالب بنویسد،[1] اغلب با حذف، سانسور یا طرد مواجه میشود. ادبیات در این حالت از حوزهی اندیشه به ابزار ایدئولوژیک بدل میشود.
۲.۴. استبداد نهادی
ناشران، نهادهای ادبی، جشنوارهها و رسانهها نیز گاه در تحمیل ذائقهی خاصی بر نویسندگان نقش دارند. در این شرایط، نویسنده بهجای آفرینش آزاد به تولید برای پاسخ به تقاضا تن میدهد.
۲.۵. استبداد سنت و مخاطب
سنت ادبی و سلیقهی تثبیتشدهی مخاطبان نیز میتوانند نوگرایی را سرکوب کنند. مخاطبی که فقط غزل یا رمان عاشقانه میخواند، نویسندهی فمینیست، مینیمالیست یا فرامدرن را طرد خواهد کرد.
۳. پیامدها
استبداد ادبی منجر به رکود، تکرار و سطحیگرایی میشود. تجربههای زیستهی فردی، زبانهای خاموش، سبکهای نو و اندیشههای انتقادی جایی در ادبیات رسمی نخواهند داشت. این روند، ادبیات را از وظیفهی انسانی و اجتماعی خود دور میسازد.
۴. راهکارهای رهایی
برای رهایی از استبداد ادبی، باید:
1. به نقد سنتهای تثبیتشده پرداخت؛
2. گفتمانهای حاشیهای را وارد مرکز کرد؛
3. از زبانهای متنوع و فرمهای نو حمایت کرد؛
4. استقلال نهادهای نشر و داوری را تقویت نمود؛
5. مخاطب را با تنوع ادبی آشنا ساخت.
نتیجهگیری
استبداد ادبی، پدیدهای چندلایه و پیچیده است که در سطوح مختلف زبان، ساختار، محتوا و نهادهای فرهنگی عمل میکند. مقابله با آن نیازمند آگاهی، نقد و تلاش مداوم ازسوی نویسندگان، منتقدان، ناشران و حتی مخاطبان است. تنها در چنین شرایطی، ادبیات میتواند به وظیفهی تاریخی خود در بیان حقیقت، تجربه، و آزادی وفادار بماند.
[1] . خواه این جریان دینی، سیاسی یا اخلاقی باشد.
لینک دریافت پیدیاف شماره دهم فصلنامهبینالملليماهگرفتگی/ تابستان ۱۴۰۴:
https://mahgereftegi.com/5397/
#فصلنامه_بین_المللی_ماه_گرفتگی
#سال_سوم
#شماره_دهم
#تابستان_۱۴۰۴
موارد بیشتر
بازتولید خشونت در «مغزهای کوچک زنگزده» تأملی جامعهشناختی و حقوقی بر یک روایت سینمایی ✍دکتر عباس نعیمیجورشری ✍دکتر آیلین دائمی(فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی سال سوم/ شمارۀ دهم/تابستان ۱۴۰۴ )
در جستوجوی سواد دوسویه نهادی؛ روایتی از دین و موسیقی در ایران معاصر ✍ دکتر حسین سروی(فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی سال سوم/ شمارۀ دهم/تابستان ۱۴۰۴)
سایههای گریزان روایتی از تاریکی و نور در بستر آوارگی ✍آرمان نصری(فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی سال سوم/ شمارۀ دهم/تابستان ۱۴۰۴)