خانه جهانی‌ماه‌گرفتگان (NGO)

مجموعه مستقل مردم‌نهاد فرهنگی، ادبی و هنری

بخش شعر: شعری از  طیبه شنبه‌زاده(فصلنامۀ بین‌المللی ماه‌گرفتگی سال سوم/ شمارۀ نهم/بهار ۱۴۰۴)

فصلنامۀ بین‌المللی ماه‌گرفتگی

سال سوم/ شمارۀ نهم/بهار ۱۴۰۴

بخش شعر

دبیر : سمیه جلالی 

شعری از  طیبه شنبه‌زاده

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اگر خسته‌ام و دل به راه دیگری داده‌ام

اگر دل بر ارغوان و سر به نخل جنوب بسته‌ام

و امیدوارم هنوز

باران بیاید و سرنوشت درخت‌ها پر از پروانه شود

و این دل شورانگیز در ملکوت باران و انحنای دشت‌ها با گون‌های کوهستان و بابونه‌های فندق‌لو برقصد

اگر قرار است زیبا شویم و بر تارک بلند سپهر بشوریم

بیا و رگ‌هایم را با بوسه معطر کن

روشنم دار بر بالینت با چهره‌ی تابان مهتاب

با من بیا

تا گفت‌وگوی بی‌مرز جهان

تا آنجا که آبشارها بار سنگین خود را فرومی‌ریزند بر سنگ‌های سقوط

با من بیا

سبک‌بار

به چشمه‌های خنک راه‌های دور

تا در رقت‌ دل‌انگیز خونمان

با اعجاز سبز بهار

به تماشای ابرهای خوب بنشینیم

و نوازش از کلام گندمزار برخیزد

بیا تا برایت از پرتقال‌ها و جنگ‌های تمام‌شده بگویم آنجاکه دست عطرآگین باد

به دوردست ماهشان برده است

بیا تا سر هر فصل تازه

جنوب را بغل کنیم این خاطره‌ی قشنگ مرزی را

و جنوب خانه‌ی تو باشد

خانه‌ی دست‌های تو

خانه‌ی شانه‌ی تو که بر گیسو می‌کشی

خانه‌ی مهربان تو وقتی از کار برگشته‌ای و چشم‌های فراخت در جست‌و‌جوی نان و حوله است

 

رد حیات که را دنبال می‌کنم؟

آن فکی که در خیابان ریخت

با تمام زوایای بالنده‌اش

با تمام جهات فریبنده‌اش

هنوز افق سی‌سالگی را بر نرمای بدن نفشرده بود

آن که ساق‌های درهم‌تنیده‌اش

چون ساقه‌ی لاله‌ی شهرآشوب

در باد می‌وزید

رؤیاهایش را در دفتر زندگانی جا گذاشت

و با چشمان خیس از هفت دریا گذشت

 

رد حیات که را دنبال می‌کنیم؟

کفتری پرپرزنان

زنده در بال‌های شکسته

آن کفتر چاهی خانه‌ کرده بر گودی ترقوه‌ات

آنجا تمرین ممارست برای حیات است

آنجا بوی خوش‌گل و آمیزه‌ای از نشاط و رستگاری است

مرا به ‌آنجا ببر

تا در چاه کفترهایت لانه کنم

 

با من بیا

تا رؤیاها را بنوشیم

چون شیر پاکیزه‌ی آسمان در باران صبحگاه جنوب

خنک و رونده و دلپذیر

 

بر شانه‌ی لرزان تو آن گنجشک کوچک خاکستری

که خانه‌اش را باد برده

نشسته سر در بال

آن زیبایی فرار توی کوچه‌ها‌ی شهر

آن چالاک رونده تا افق

آنکه از یال‌های مشکینش جویبار حیات جاری است

چگونه بود که از دست رفت؟

رد حیات که را دنبال می‌کنیم

چه چرخ چرخنده‌ای در رگان توست

هزار کبوتر تشنه بر قلب تو نشسته و آب می‌نوشد

هزار رؤیا زیر دندان‌های سفت تو آسیاب می‌شود

نرم می‌شود و چون زورقی خرد

بر آبراه زندگی می‌پیچد

اینجا قامتت ایستاده چون درخت نو

زیر چهره‌ی تابان خورشید

و گرما‌ی خوشبختی از ستون فقراتت راه می‌افتد

بر چهره‌ی گرم و منصور زمین

و هوای جهنده‌ی معصوم لابه‌لای شاخه‌هات

نسیم نور و آویشن‌اند

دیگر این سیمای نرگس تو

از آب‌های جهان خواهد گذشت

دیگر این چهره‌ی بادخیز تو

چون ملوانان سرخوش و جوان

سوار بر کشتی‌های بادی قرن

دریاهای جنوب را در خواهد نوردید

 

جهان چه سبز است به دیدار تو

و تو انار شکفته بر شاخه‌ی جهان

با این وجود

آن شاخه که ترکش کرده‌ای

لرزان خواهد ماند در باد

تا پاییزی دیگر

و شاخه‌های نو

شاخه‌هایی که تمام فصل متبسم مانده برای تو

 

همین روزهاست که پرپر شویم

همین روزهاست ای یاسمین باغ‌های میناب من

همین روزهاست که عطرت را چون ردای سفید و معصوم بر گردن بیاویزم

تو همین چهره‌ی یاسمینی‌ات را نگه‌دار

من تابستان به دیدارت خواهم دوید محبوبم

و همه‌ی آن زیبایی متکثر در باغ‌های بازوانت

روزی در سپیده‌دمی جنوبی

مرا در بر خواهد گرفت

 

 

لینک دریافت پی‌دی‌اف شماره نهم فصلنامه‌بین‌المللي‌ماه‌گرفتگی/ بهار ۱۴۰۴:

فصلنامۀ بین‌المللی ماه‌گرفتگی نشریۀ مطالعاتی- انتقادیِ فلسفه، هنر؛ ادبیات و علوم انسانی  سال سوم/ شمارۀ نهم/ بهار ۱۴۰۴(فهرست مطالب، دریافت فایل پی‌دی‌اف شماره نهم)

 

 

#فصلنامه_بین_المللی_ماه_گرفتگی

#سال_سوم

#شماره_نهم

#بهار_۱۴۰۴