خانه جهانی‌ماه‌گرفتگان (NGO)

مجموعه مستقل مردم‌نهاد فرهنگی، ادبی و هنری

نقد و پژوهش‌ منتخب در سایت(خوانشی بر مجموعه داستان مسلخ اثر معصوم‌ علی صیدی ✍سارا محمدی نوترکی)

نقد و پژوهش‌ منتخب در سایت

به کوشش دبیر ادبیات داستانی

سودابه استقلال 

خوانشی بر مجموعه داستان مسلخ

اثر معصوم علی صیدی

✍سارا محمدی نوترکی

نویسنده و تحلیلگر 

 

دیگر به راستی می‌دانم که درد یعنی چه…

درد به معنای کتک خوردن تا حد بیهوش شدن نبود. بریدن پا بر اثر یک تکه شیشه و بخیه زدن در داروخانه نبود.درد یعنی چیزی که دلِ آدم را در هم می‌شکند و انسان ناگزیر است با آن بمیرد بدون آنکه بتواند رازش را با کسی در میان بگذارد، دردی که انسان را بدون نیروی دست و پاها و سر باقی می‌گذارد و انسان حتی قدرت آن را ندارد که سرش را روی بالش حرکت دهد.

#مائوروده_واسکونسلوس

مجموعه داستان‌ مسلخ مجموعه‌ای از  روایت‌هایی ملموس و باورپذیراست که نه با غلو بلکه با نشان دادن و تصویرگرایی پررنگ نویسنده برای مخاطب  پذیرفتنی شده‌اند. داستان‌هایی عمیق و جاندار که از زاویه دید دانای کل به نمایش گذاشته می‌شوند. زبان در تمام داستان‌های این مجموعه به منزله‌ی عنصری کارآمد خودنمایی می‌نماید. زبانی شاعرانه که در خود توصیف‌های ظریف و دقیقی دارد. هر کلمه در جای درست خود قرار گرفته است و هر جمله انعکاسی از تصویری در خور توجه است آن طور که باید به سطرهای پیشین رجوع کرد  و از دوباره مطلب را  خواند تا سررشته داستان از دست نرود. همین شاعرانگی باعث شده است تا خواننده با علاقه بیشتری سطرهای روایت را تعقیب نماید زیرا نویسنده ترجیح داده از وضوح و شفافیت فاصله بگیرد جملات را طوری ادا کند که چندین معنا در بر داشته باشند. بنابراین توجه نویسنده به زبان و صورت  داستان‌ها از مقوله‌ی لفاظی که بعضی از معاصران به آن بها می‌دهند مستثنی است. در تمام داستان‌های مجموعه‌ زبان خود عنصری پویاست که هنر و توانایی نویسنده‌اش را در همان سطرهای آغازین نشان می‌دهد. مرگ در اولین داستان نمود چشمگیری دارد همچنانکه در آخرین داستان نیز مرگ به منزله‌ی پایان فلاکت‌های این جهانی است. سه داستان‌ مرگ، خاک و جنون در  این مجموعه به هم مرتبط می‌باشند. در تمام داستان‌ها مولف با جزئی‌نگری و توصیفات بجا سعی در ساختن جهان داستان روایت را دارد. دنیای داستان‌ها مملو از درد و فقدان است. شخصیت‌پردازی ‌های پویا خود گویای این تلخی می‌باشند. نویسنده به دنبال تصنع و یا حس برانگیختگی مصنوعی نیست. روایت‌ها تصاویر دردناکی را به نمایش می‌گذارند و شخصیت‌ها آنچنان ملموس‌اند که گویا در کنارمان زندگی می‌کنند. در داستان مسلخ که  یکی از بهترین و نمایشی‌ترین داستان‌های مجموعه است لحن هر گفتگو با دیگری متفاوت است و شخصیت‌ها هر کدام به زبان خودشان صحبت می‌کنند. فضاپردازی زندان کاملا عینی و رئال و دقیق است. زندان استعاره از  دنیایی است که قربانی را به جایگاه می‌کشاند. مسلخ در اساطیر اغلب مکانی فیزیکی برای قربانی کردن انسان یا حیوان در نظر گرفته می‌شود، نمادی از تحول و تغییر دانسته می‌شود. قربانی شدن در مسلخ ممکن است نمایان کننده پایان دوره‌ای دهشت‌بار و آغاز دوره‌ای دیگر باشد. فضای تمام داستان‌ها تیره و تار و سیاه است. رنج با انسانها مدام در حال حرکت است و گویا اوست که پیروز می‌شود‌ مرگ اندیشی  در جوهره‌ کار نویسنده ارجمندش به داستان‌ها عمق و غور بخشیده است و تاکید بر مسائل فلسفی و روانشناختی شخصیت‌های داستانی دارد. شخصیت‌هایی که با مرگ‌شان به زندگی معنا می‌بخشند شخصیت‌ها آنقدر واقعی به تصویر کشیده شده‌اند که مخاطب وامی‌ماند آنها را کجا به تماشا ایستاده، گویا آنها را در گوشه گوشه همین خاک دیده است و هم‌وطن خود می‌پندارد. معصوم علی صیدی به اقلیم و زیست بوم خود توجه وافر دارد از اعتقادات و اصطلاحات و آداب و رسوم و سنت محل زیست و اجتماع خود سخن می‌گوید. بی‌گمان یکی از نشانه‌های داستان راستین این است که این خصیصه در متن داستان اصیل باشد. یعنی وصف مکان و اقلیم همان گفته شده که وجود دارد.  این یک نوع تکنیک و ترفند نویسنده کاربلد است تا از ایجاد تصنع جلوگیری به عمل آورد. همین موقعیت تفاوت را  به وجود آورده است تا نوشته‌های معصوم‌علی صیدی با دیگر داستان‌های نویسنده‌های دیگر فرق ایجاد کند. در داستان‌های مرگ، خاک، جنون، نیم‌روزهای تلخ، برای کف‌پاره‌ای نان، گورهای بی‌نشان، مسلخ، رنگ‌ها و فضاها در پردازشی بومی  محلی و اصیل به موجودیت می‌رسند. تابلویی که نویسنده از تصاویر عرضه می‌دارد جلوهای گوناگونی از زندگانی است. در سراسر داستان‌ها همه چیز به هم پیوسته است بافت منسجم روایت و وحدت تمامی اجزا نیز ناشی از همین زبردستی و کیفیت است. اضافه بر تخیل تیزپوی نویسنده، در همه‌ی اشیا باریک می‌شود و از وجود بی‌‌جان آنها تصاویری زنده و حساس به دست می‌دهد تا تجربه‌های فکری و عاطفی نویسنده به صورتی لطیف و دلپذیر درآورده شوند. تکرار بعضی از جملات و اسامی گاه تکیه‌گاهی است برای تاکید آنچه در جهان داستانی نویسنده اهمیت دارد. دنیای داستان‌های مسلخ برنده و تاریک است. همان تراژدی‌های صادق چوبک‌اند اما در نگارشی نو و مستقل و بی‌تاثیر از آن نویسنده‌ی بزرگ به پویایی و ماندگاری خود بدون هیچ تاریخ  انقصا و مصرف ادامه می‌دهند . مسلخ همان دنیای انسان‌هاست استعاره‌ای خونین از جایی که محدودیت دارد ولی باید در آن مکان و اقلیم زیست. وسعت دامنه تخیل و مضمون‌یاب آفریننده مسلخ سبب شده که هر شی و موضوع و حادثه در متن روایت تاثیر کند و موثر واقع گردد و اوصافی که به زبانی شاعرانه برشمرده در خور توجه باشند. در آخر اگر بخواهیم به انصاف سخن بگوییم نمی‌توانیم جایگاه داستان‌های معصوم‌علی صیدی را از لحاظ  زبان، لحن، فرم و تکنیک نادیده بگیریم.

پی‌نوشت:

مجموعه داستان مسلخ نوشته‌ی معصوم‌ علی صیدی است که با شمارگان ۳۰۰ جلد در سال ۱۴۰۴ خورشیدی به کوشش نشر دیباچه منتشر و وارد بازار کتاب شده است.

 

 

لینک ارتباط با‌ دبیر داستان جهت ارسال آثار:

https://t.me/s54_est

 

 

#تحلیل

#سارا_محمدی_نوترکی

#مسلخ

#معصوم_علی_صیدی

#سودابه_استقلال

#نقد_و_پژوهش_های_منتخب_در_سایت

#خانه_جهانی_ماه_گرفتگان

#فصلنامه_مطالعاتی_انتقادی_ماه_گرفتگی