فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی
سال سوم/ شمارۀ نهم/بهار ۱۴۰۴
بخش مصاحبه و گفتوگو
گفتوگو با نویسندهی قلم کمحرف
سهراب گلهاشم
از چهرههای برجستهی کاریکلماتورنویسی
پرسشگر: نرگس جودکی
گلهاشم از پیشگامان هنر کاریکلماتورنویسی و از اندکشمار شاگردان بیواسطهی پرویز شاپور است. به باور او کاریکلماتور موفق باید ایجاز، ساختار دقیق جمله، گزینش هنرمندانهی واژگان، آرایههای ادبی، سوژهی تازه و روزآمد داشته باشد؛ چیزی که بتواند ذهن مخاطب را درگیر کند. او میگوید در آغاز با کارهای استاد شاپور بود که با کاریکلماتور آشنا شد. بیتردید او را پدر این هنر در ایران میداند. او وقتی که برای ادامهی تحصیل به فرانسه رفت در پاریس با نوشتههای ژیلبرت سیبرون آشنا شد. حدود پنج کاریکلماتور نوشت که در دو روزنامهی پاریسی، لومتن و بعد هم در فرانسوا چاپ شد. در پیآیند، متن گفتوگوی با ایشان را میخوانید:
نحوهی آشنایی شما با استاد شاپور چگونه بود؟
سهراب گلهاشم هستم، متولد پانزدهم اردیبهشت ۱۳۳۶. درحین کار در واحدی تولیدی، موفق شدم مدرک کارشناسی زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه آزاد اسلامی مشهد بگیرم. حدود پانزده یا شانزدهساله بودم که برای نخستینبار با آثار استاد شاپور آشنا شدم. نوشتههای او را پیدا میکردم، میخواندم و از آنها الهام میگرفتم. بهطور کلی به جملههای کوتاه، ضربالمثلها و سخنان قصار دلبستگی داشتم و دوست داشتم در موقعیتهای گوناگون از آنها استفاده کنم. حافظهی خوبی در این زمینه داشتم و همین علاقه باعث شد خودم هم شروع به نوشتن کنم. از همان آغاز، استاد شاپور الگوی اصلی من در این مسیر بود. حدود نوزدهساله بودم که نخستین نوشتههایم را برای روزنامهی خراسان فرستادم و آنها پذیرفته شدند. پسازآن، نشریهی آفتاب شهر در مشهد نیز نوشتههایم را چاپ کرد. رفتهرفته با حدود سی و هفت نشریهی گوناگون همکاری کردم و شاید بیشتر از هزار متن برای آنها فرستادم. نام بردن از همهی آنها ممکن نیست؛ اما در تارنمایم فهرستشان موجود است. این نشریهها در شهرهایی چون تهران، مشهد، شیراز، ساری، لاهیجان، سمنان، اهواز، نیشابور، کاشمر و دیگر شهرستانها چاپ میشدند. با بسیاری از آنها در زمینهی کاریکلماتور همکاری داشتم. نوشتههایم مخاطبان زیادی پیدا کرده بود. همان سال در آزمون اعزام به خارج شرکت کردم و سال ۱۳۵۷ برای ادامهی تحصیل به فرانسه روانه شدم.
تعریف شما از کاریکلماتور چیست؟
کاریکلماتور، گونهای کاریکاتور است که بهجای تصویر، از واژهها برای خلق طنز بهره میبرند.
مهمترین ویژگیهایی که باید یک کاریکلماتوری خوب داشته باشد، چیست؟
یک کاریکلماتور مؤثر باید کوتاه و موجز باشد. واژگان باید بهدرستی چیده شوند و ساختار جمله باید دقیق، زیبا و هنرمندانه باشد. استفادهی هوشمندانه از آرایههای ادبی اهمیت زیادی دارد. سوژه نیز باید تازه، روزآمد و برای مخاطب جذاب باشد، بهطوری که ذهن او را به چالش بکشد.
چه شگردها و روشهایی در نوشتن کاریکلماتور برای شما کارآمدتر بودهاند؟ آیا از استعارهها و دگرگونیهای معنایی بهصورت ویژه بهره میبرید؟
در واقع، کاریکلماتور یکی از انواع ادبی بسیار ترقییافته است که در آن بازی با استعارهها بهطور خلاقانهای صورت میگیرد؛ ازجمله استعارههای مهم، استعارههای تصویریاند. در این شیوه، کاریکلماتورنویس با بهکارگیری تصاویر شناختهشدهی موجود، تصویری عمیقتر ایجاد میکند. نوع دیگر، استعارهی کنایی است. در این نوع استعاره، نویسنده از کلمات و عبارات بهگونهای استفاده میکند که معنای واقعی آنها را تغییر دهد و به مفهومی تازه اشاره کند. نمونه بعد، استعارههای ترکیبیاند. در این روش، نویسنده چندین استعاره را در کنار هم مینهد تا تصویری پیچیدهتر و چندبعدی بسازد. استعارههای متضاد و استعارههای اجتماعی نیز در آثارم جای دارند. این استعارهها بیشتر به مسائل فرهنگی و اجتماعی اشاره دارند و میتوانند کارکردی انتقادی داشته باشند. در کنار اینها، از صنعت «تشخیص» یا همان جانبخشی به مفاهیم بیجان نیز استفاده میکنم که یکی از ابزارهای مهم در تولید کاریکلماتور و زیرمجموعهی استعاره است.
چه چیز به شما الهام میدهد که کاریکلماتور بنویسید؟
سوژآهها ، از زندگی روزمره میآید. رفتارهای اطرافیان، طبیعت، خبرها و مسائل سیاسیاقتصادی. وقتی موضوعی ذهنم را درگیر کند، کمکم جملهای به ذهنم میرسد که در قالب کاریکلماتور شکل میگیرد.
آیا پیش آمده که کاریکلماتوری از شما دستخوش تغییر شود؟
بله، بارها. برخی جملهها با گذر زمان نیاز به بازنویسی پیدا میکنند. چرا؟ چون وضعیت جامعه عوض میشود، موضوعات جدیدی مطرح میشود یا قوانینی تغییر میکنند. گاهی لازم است جملهای را دوباره بنویسم تا همچنان اثرگذار باقی بماند.
آیا به نظرتان کاریکلماتور توانسته است در فرهنگ ادبی معاصر ایران جایی برای خود باز کند؟
بله، بیتردید؛ نسل جوان امروز، بسیار کمحوصلهاند، همهچیز را بهصورت فشرده یا بهتر است بگوییم دوست دارند در یک جمله یک کتاب بخوانند؛ البته بیشتر شوخی بود. اکنون دانشجویان ما شیفته کاریکلماتورند. من دیدهام که بسیاری از دانشجوهای کارشناسی ارشد در زبان و ادبیات، که بیشتر رشتهشان زبانشناسی است، پایاننامههایشان را دربارهی کاریکلماتور برمیدارند. بسیاری از کاریکلماتورهای من در دایرهی توجهشان بوده است. به یاد دارم که برای چهار پایاننامه با من تماس گرفتهاند و از کارهای من بهره بردهاند.
کدام نویسندگان یا شاعران روی کار شما تأثیرگذار بودند؟
همانطور که گفتم، استاد شاپور نخستین و مهمترین تأثیر را بر من گذاشت. وی پدر کاریکلماتور ایران است. بعد از اینکه برای تحصیل روانه فرانسه شدم، در پاریس با کارهای ژیلبر سسیبرون آشنا شدم. فکر میکنم پنج کاریکلماتور نوشتم که در دو روزنامهی پاریسی لومتن و در فرانسوا چاپ شدند. خوشحال بودم که کارهایم در آنجا هم توجهبرانگیز بودند؛ اما تفاوتهایی میان فضای کاریکلماتور در ایران و فرانسه وجود دارد. در کتاب قلم کمحرف، حدود ۱۵۰ جمله از من بهجز فارسی، به دو زبان دیگر هم برگردان شده است. این کارها هم مخاطب فارسیزبان را جذب کردهاند و هم مخاطب خارجی. در اینجا باید از استاد اندیشهی قدیریان هم یاد کنم که به گردن من حق دارند و استاد من هستند. ایشان ترجمهی آثار مرا بر عهده گرفتند. جملههای من را با دانشجویان خارجیزبانشان در دانشگاه فردوسی آزمودند و از میان حدود هزار جمله، ۱۵۰ جمله را برای ترجمه برگزیدند.
آیا فکر میکنید کاریکلماتور در آینده ممکن است به شکلهای تازهای تکامل بیابد؟
پرسش خوبی است؛ هرچند برای من کمی نگرانکننده هم هست.
کاریکلماتور هنری است که چارچوب ویژهی خود را دارد و نمیشود آن را از قالبهای ادبی و زیباشناسانهاش جدا کرد؛ اما مسئلهای که واقعاً ذهن مرا مشغول کرده است، هوش مصنوعی است؛ هوش مصنوعی آثار من و بسیاری از دوستانم در انجمن کاریکلماتور ایران را خوانده و تحلیل کرده است. این احتمال وجود دارد که بتواند جملههایی همانند یا حتی بهتر از ما بنویسد. این موضوع نگرانکننده است؛ البته ما هنوز برتریهایی داریم؛ چون سوژههایی که ما برمیگزینیم، زندهاند، با زمانه و جامعه پیوند دارند. نمیدانم آیا هوش مصنوعی میتواند در آن سطح از درک انسانی بهروز و خلاق باشد یا نه.
از اهداف تشکیل انجمن کاریکلماتور ایران بگویید.
سال گذشته با پدیدهای تلخ در فضای مجازی روبهرو شدم. هر کسی جملهای مینوشت و آن را کاریکلماتور مینامید؛ حتی برخی از آنها دست به چاپ کتاب هم زده بودند. این اتفاق برای من بسیار تأسفبار بود؛ اما نمیتوانستم با تکتک آنها گفتوگو کنم و بگویم این جمله، کاریکلماتور نیست. نه وقتش را داشتم، نه توانش را. همین شد که تصمیم گرفتم انجمن کاریکلماتور ایران را راهاندازی کنم. استادان قدیمی، توانمند و باسابقهی این هنر را فراخواندم تا کنار هم جمع شویم. خوشبختانه استقبال خوبی شد و همراهی کردند. با کمک هم، بیانیهای نوشتیم و انجمن کار خود را آغاز کرد. در کمتر از یک سال و بدون تبلیغ، بیش از پانصد نفر به کانال انجمن پیوستهاند. امروز، اگر کسی بخواهد کاریکلماتور خوب و معتبر بخواند، به کانال انجمن کاریکلماتور ایران سر میزند.
دربارهی کتاب از تلنگر تا تفکر بگویید.
کمتر از سه ماه از تشکیل انجمن گذشته بود که بههمراهی دیگر استادان، تصمیم گرفتیم کتابی گروهی منتشر کنیم. پس از بررسیهای لازم، نامِ از تلنگر تا تفکر را برای آن برگزیدیم. این مجموعه دربردارندهی کارهای هفت تن از استادان برجستهی کاریکلماتورنویسی است: استاد ناژفر، استاد کرانی، استاد صلحجو، استاد سیستانی، حضرت شاپور و بنده. در مجموع، حدود ۹۰۰ جمله در کتاب آمده است که سهم هر نویسنده ۱۵۰ جمله است. این اثر ازسوی انتشارات ناران با مدیریت خانم خادم و ویراستاری خانم یحییزاده در شهر اصفهان چاپ شد. کتاب موفقی بود و بازخورد خوبی گرفت. هماکنون سرگرم آمادهسازی جلد دوم هستیم، این بار با همکاری استادان دیگری همچون: دکتر خوشبختی، استاد نیکآزاد و خانم دکتر یوسفی. امیدواریم این جلد نیز بهزودی به بازار کتاب برسد.
اگر بخواهید برای علاقهمندان به نوشتن کاریکلماتور توصیهای کنید، چه میگویید؟
به همهی کسانی که دوست دارند وارد دنیای کاریکلماتور شوند، سفارش میکنم پیش از هر چیز با آثار استاد شاپور آشنا شوند. خوشبختانه مجموعهی کامل هشتجلدی آثار ایشان چند سال پیش، در قالب کتابی با نام قلبم را با قلبت میزان میکنم، منتشر شده و در دسترس علاقهمندان است؛ همچنین توصیه میکنم با ادبیات فارسی آشنایی کامل داشته باشند، بهویژه آرایههای ادبی را خوب یاد بگیرند؛ چراکه کاریکلماتور بر پایهی همین ابزارهای زبانی ساخته میشود. نکاتی مانند ترتیب واژگان، ساختار جمله، و زیبایی کلام باید جدی گرفته شوند. تمرین مداوم، خواندن آثار بزرگان و دریافت بازخورد از استادان باتجربه میتواند راه آنها را هموار کند.
برای نیکانجامی سخن، ما را به کاریکلماتوری با درونمایهی طنز دعوت کنید.
۱. زبان چینی صد و چهار حرف دارد؛ اما زبان فارسی حرف ندارد!
۲. بعضیها قانون را پیاده میکنند که خود سوار شوند!
لینک دریافت پیدیاف شماره نهم فصلنامهبینالملليماهگرفتگی/ بهار ۱۴۰۴:
#فصلنامه_بین_المللی_ماه_گرفتگی
#سال_سوم
#شماره_نهم
#بهار_۱۴۰۴
موارد بیشتر
داستان کوتاه”تسبیح در دهان کروکودیل” ✍ماهور حاتمی(فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی سال سوم/ شمارۀ نهم/بهار ۱۴۰۴)
گفتوگوی ویژه با فیض شریفی مصاحبه کننده: ندا پیشوا (بخش دوم)(فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی سال سوم/ شمارۀ نهم/بهار ۱۴۰۴)
بازخوانی روایتشناسی و ترامتنیت ژراژ ژنت✍مریم گمار (فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی سال سوم/ شمارۀ نهم/بهار ۱۴۰۴)