فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی
سال سوم/ شمارۀ نهم/بهار ۱۴۰۴
مطالعات نقد و پژوهش شعر
سخنی کوتاه دربارهی «پارهساخت»
یا «واحد شعر»
✍ دکتر سیدمهدی نژادهاشمی
در نقد ادبی و نظریههای شعر، پارهساخت یا واحد شعر به کوچکترین بخش بررسیپذیر در متن شعری گفته میشود که از نظر ساختاری، معنایی یا موسیقایی استقلال نسبی دارد؛ شاید بشود آن را بهعنوان نمایندهی اثری شعری در نظر گرفت. این مفهوم بسته به رویکرد نظری، تعریفهای گوناگونی مییابد. برای پاسداشت زبان فارسی، شایسته است از واژهی پارهساخت برای واحد شعر استفاده کرد.
پارهساخت شعر از دیدگاه عروضی
در سنت کلاسیک، کوچکترین پارهساخت شعر هجا است که از ترکیب آنها، رکن و سپس مصراع و در نهایت بیت ساخته میشود. در این دیدگاه، بیت مستقلترین پارهساخت است که وزن و قافیه آن را یکپارچه میکند. پارهساخت شعر، که در زبان انگلیسی به آن «stanza » گفته میشود، بخشی از شعر است که از چندین بیت تشکیل شده است و بهعنوان پارهساختی مستقل، در ساختار شعر عمل میکند. هر پارهساخت، معمولاً دارای وزن، قافیه و محتوای مشخصی است که آن را از بخشهای دیگر متمایز میکند. پارهساخت شعر ممکن است از نظر شمار بیتها، نوع قافیهبندی و الگوی وزنی متفاوت باشند.
بیت:
بیت کوچکترین پارهساخت مستقل، در شعر کلاسیک فارسی است که از دو مصراع تشکیل شده است. هر مصراع معمولاً دارای وزن و قافیه مشخصی است. هر دو مصراع، یک بیت را میسازد. آنچه در شعر کلاسیک، پارهساختهای دوبیتی، رباعی، غزل، قصیده، مثنوی، قطعه، ترکیببند و ترجیعبند را از هم متمایز میکند، وزن عروضی و مفاهیم آنهاست.
در قالبهای سنتی فارسی چون غزل، قصیده، مثنوی و رباعی، بیت، پارهساخت اصلی شعر است. هر بیت از دو مصراع تشکیل شده است و معمولاً در ساختار قافیه و وزن، استقلال نسبی دارد؛ اما در مثنوی، هر بیت دارای قافیهای مستقل است. در قصیده و غزل، بیتها معمولاً با قافیهبندی بههم پیوسته میشوند. در قالبهایی مانند قطعه، بیتها معنای جداگانه ندارند و کل شعر بهعنوان یک ساخت معنایی مطرح میشود. در رباعی و دوبیتی، چهار مصراع بهعنوان یک ساخت منسجم عمل میکنند.
پارهساخت شعر در شعر نو (نیمایی)
با پیدایی نیما یوشیج در پهنهی شعر فارسی، مفهوم پارهساخت شعر دگرگون شد. در شعر نیمایی، بند جایگزین بیت شد و وزن عروضی براساس تکرار ارکان کوتاه و بلند تنظیم میشود.
بند (Stanza): پارهساختی است که چند سطر شعری را در بر میگیرد. بلندی آن متغیر است و ممکن است در طول شعر تغییر کند. سطر شعری یا خط شعری: هر خط یا جمله در شعر نیمایی، بهجای مصراع در شعر کلاسیک، یک سطر شعری به شمار میرود.
پارهساخت معنایی: در بسیاری از شعرهای نیمایی، هر بند ممکن است معنای مستقل یا تصویر مشخصی را نشان دهد که در ترکیب با دیگر بندها، ساختار کلی شعر را شکل میدهد.
پارهساخت شعر در شعر سپید (آزاد):
با شعر سپید احمد شاملو، شعر فارسی وابستگی خود به وزن عروضی را از دست داد. در این نوع شعر، موسیقی درونی، ضرباهنگ واژگان و ساختار نحوی جایگزین وزن و قافیه شدند.
سطر شعری line)): مهمترین پارهساخت شناخته میشود. بلندی سطرها میتواند برپایهی تأکیدهای آوایی، ضرباهنگ و مفهوم تنظیم شود.
پاراگراف یا بند شعری: گروهی از سطرها که با هم ارتباط مفهومی و آوایی دارند. این بندها میتوانند طول نامساوی داشته باشند و از لحاظ تصویری و موسیقایی یکدیگر را تکمیل کنند. در شعر معاصر، بهویژه در شعر سپید و آزاد، مفهوم پارهساخت شعر میتواند از سطح واژهای تا یک بند کامل گسترش یابد. در اینجا، پارهشعر ممکن است جزء مستقلی باشد که بدون وابستگی به قافیه و وزن، در ایجاد معنا و موسیقی نقش دارد؛ پس، پارهساخت شعر، بسته به دیدگاه نظری، میتواند هجا، رکن، مصراع، بیت، جمله، تصویر، بند یا حتی همهی متن باشد. در نقد مدرن، مفهوم پارهساخت شعر بیش از پیش بهسوی اجزاء معنایی و زبانی رفته است که درک ما را از شعر چندلایه و پیچیده میکند.
پاره ساخت ضرباهنگ: در شعر سپید، گاهی یک کلمه یا عبارتی کوتاه بهعنوان یک سطر مستقل شعر است تا موسیقی شعر را برجسته کند.
پارهساخت شعر در شعر منثور
در شعر منثور، که به نثر آهنگین و شاعرانه استوار است، تعریف پارهساخت شعر پیچیدهتر است. این نوع شعر دارای ویژگیهای زیر است:
پارهساخت جملهای (Sentence Unit): هر جمله ممکن است تصویر، حس یا ایدهای جداگانه را منتقل کند.
پارهساخت پاراگرافی: پاراگرافها معمولاً پارهساختهای معنایی شعر را شکل میدهند و گاه از سطرهای کوتاهتری تشکیل میشوند تا بیشتر بر ضرباهنگ تأکید کنند.
موسیقی درونی و تکرارها: برخلاف شعر موزون، این نوع شعر با کاربست تکرار واژهها، تضادها و ساختار دستوری، ضرباهنگ درونی ایجاد میکند.
پارهساخت شعر از دیدگاه زبانی و نشانهشناختی
در رویکردهای مدرن، پارهساخت شعر را میشود جزء زبانی، (واژه، جمله، بند)، در نظر گرفت. در اینجا، ترکیب نشانههای زبانی و ارتباطات درونمتنی، واحدهای معناداری را شکل میدهد که میتوانند بهعنوان پارهساختهای شعر تلقی شوند.
پارهساخت شعر در نظریههای ساختاری و ساحتگرا
بر اساس نظریه ساحتگرا، پارهساخت شعر را نمیشود صرفاً بر اساس وزن یا زبان تعریف کرد؛ بلکه باید ساحتهای گوناگون متن را بررسی کرد. در این رویکرد، یک تصویر شعری، وضعیتی احساسی یا ساختاری دستوری ممکن است بهعنوان پارهساخت شعر در نظر گرفته شود؛ زیرا میتواند بهتنهایی درک شود و در بافت کلی شعر نقش داشته باشد.
چرا پارهساخت؟
برای جایگزین فارسیِ واحد شعر، بسته به زمینهای که در آن بهکار برده میشود، میتوان گزینههای زیر را در نظر گرفت:
پارهی شعری: مناسب برای اشاره به بخشهای مستقل یک شعر، مانند بیت، بند یا سطر.
بند شعری: معادل Stanza ، مناسب برای شعر نو و سپید.
پیکرهی شعر: تأکید بر ساختار کلی بخشهای شعر.
پارهگفتار: برای شعر منثور که جملهها یا پاراگرافها اهمیت دارند.
بخش شعر: گزینهای ساده و عمومی برای اشاره به هر جزء از شعر.
باید در نظر داشت، اگر هدف کاربرد دقیقتری باشد، میشود واژهی مناسب را بر پایهی قالب شعری برگزید.
گزینهای که بشود به همهی قالبهای شعری، (کهن، نیمایی، سپید و منثور) از نظر ساختاری گفته شود، میتوان به آن پارهساخت گفت.
برتریهای پارهساخت:
«پاره» اشاره به بخشهای مستقل یک کل دارد؛ مانند پارهگفتار، پارهمتن.
«ساخت» نشاندهندهی بُعد ساختاری و چیدمان شعر است، بیآنکه به وزن یا قافیه وابسته باشد.
این ترکیب قابلیت انعطاف دارد و میتواند دربردارندهی بیت در شعر کهن، بند در شعر نیمایی، سطر در شعر سپید و جمله یا پاراگراف در شعر منثور شود. این واژه هم ساختاری است، هم از نظر معنایی وابستگی به گونهی ویژهای از شعر ندارد.
لینک دریافت پیدیاف شماره نهم فصلنامهبینالملليماهگرفتگی/ بهار ۱۴۰۴:
#فصلنامه_بین_المللی_ماه_گرفتگی
#سال_سوم
#شماره_نهم
#بهار_۱۴۰۴
موارد بیشتر
مروری بر مجموعهشعر “نور در تبصره” اثر فرشاد حجتی ✍میترا سرانیاصل(فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی سال سوم/ شمارۀ نهم/بهار ۱۴۰۴)
“شاعران جهان را بهنحو غمانگیزی درک میکنند.” ✍احمد نوردآموز(فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی سال سوم/ شمارۀ نهم/بهار ۱۴۰۴)
هنر نوشتن برای سایهی خود ✍محمدرضا زادهوش(فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی سال سوم/ شمارۀ نهم/بهار ۱۴۰۴)