نقد و پژوهش منتخب در سایت
به کوشش دبیر ادبیات داستانی
سودابه استقلال
نگاهی بر رمان «بین ما»
نويسنده: اتکینز
ترجمه: زهرا نوری محمودآباد
✍فریبا چلبییانی (نویسنده و منتقد)
رمان با یادداشت مترجم شروع میشود و مطالبی را برای روشنگری و سهولت متن ارائه میدهد. از جمله انواع راوی با زاویه دید اول شخص، لحن راویها، تجربه زیستی نویسنده (اتکینز) در خلق رمان و نحوهی انتخاب واژگان و ساخت لحن راویها توسط مترجم در بازگردانی اثر از زبان اصلی.
وقتی رمان «ببن ما» را شروع کردم در واقع با سه دفترچهی خاطرات آمیخته با داستان مواجه شدم. خاطرات داستانگونه امتیاز ویژهای که دارد هر ماجرا و واقعه را در یک صحنه توسط سه راوی (آنا، پانزده ساله، پناهجوی ایرانی، شخصیت اصلی)، (جونو نوجوان دورگه ویتنامی، استرالیایی و شخصیت محوری) و (کنی، ویتنامی، پدر جونو و نگهبان اردوگاه) برای ما روایت میکند. بازگویی داستان توسط سه راوی رمان را از تک صدایی به چندصدایی (Polyphony) هدایت میکند و ما با داستانهایی مواجه میشویم که یک حادثه از دید و ذهن سه راوی نوشته شدهاند.
رمان بیشتر به افراد مهاجر و ادبیات مهاجرت در یکی از شهرهای استرالیا میپردازد.
رمان علاوهبر عنصر تعلیق، پر از انواع کشمکشهاست. از جمله کشمکش انسان با خود که در ذهن و روایت های هر سه راوی مشهود است.
کشمکش انسان با انسان که در صفحه ۳۱۵ مابین کنی و آنا همراه با درگیری جسمی رخ میدهد و یا درگیریهای لفظی که مدام ما بین جونو و کنی مشاهده میکنیم.
کشمکش مهم دیگر کشمکش انسان با جامعه است که آنهم کشمکش مابین افراد مهاجر با جامعهای که میخواهند در آنجا اقامت گزینند؛ رخ میدهد.
و اما جرقهی اصلی در کشمکشهای کنی با جونو و آنا به ابتدای رمان با توصیههای همکارش «کارا» برمیگردد که میگوید: «با اونا مهربون نباش؛ ممکنه از تو سو استفاده کنن. ممکنه از پسرت سو استفاده کنن.» و همین جمله از همان ابتدا بذر شک، دودلی و تردید را در ذهن کنی میکارد.
رمان عمدتاً به مقولههای عشق، تلاش برای هویتیابی نوجوانان در شرایط نابسامان زیستی و مهاجرت میپردازد.
در حین خواندن رمان، یاد مجموعه داستانی بهنام «یادداشتهای یک مترجم» اثر آقای «علی شفیعی» که توسط نشر باران چند سال پیش منتشر شدهاست میافتم. مجموعه داستانی که بهزعم من بیشتر سمت و سو دارد به «ناداستان» یا «non_fiction» که بیشتر متاثر از تجربههای زیستی و خاطرات نویسندهای است که سالها بهعنوان مترجم، مابین مهاجران ایرانی و افغانستانی و مراکز رسیدگی به پروندههای اقامت مهاجران در سوئد کار میکرد. مطالعهی قبلی این اثر باعث شد که رمان بین ما را با فهم بیشتری بخوانم و به نکات مشترکی در امور مهاجرت برسم و پی ببرم که نویسنده اثر «کلر اتکینز» دقتنظر قابل توجه و تحقیقات مبسوطی را در نوشتن رمان تجربی خود بهکار برده است. نویسنده سعی کرده بیطرفانه و موشکافانه به مشکلات مهاجران بپردازد.
در ادامهی مطلب، عنوان رمان برایم قابل تأمل بود و علاقمند بودم ارتباطی در مابین پیدا کنم و تأویلی برایش بیابم.
و در همین رابطه به مفهوم کلمه مهاجر از زاویه دید و تعریف دکتر لیلا صادقی (نویسنده، منتقدادبی و زبانشناس) اشاره میکنم.
وقتی کسی را مهاجر مینامند، آنچه در ذهن ساخته میشود تنها یک وضعیت حقوقی نیست؛ بلکه نوعی مرزبندی در ذهن است.
وقتی کسی «مهاجر» خوانده میشود، ناگهان از دایرهی«ما» به بیرون پرتاب میشود، او دیگر کسی نیست که صرفاً آمده باشد، بلکه کسی است که نمیبایست میآمد. در این برچسب، نوعی جداسازی پنهان وجود دارد.
«مایی» که اینجا بودهایم، و «اویی» که از جای دیگر آمده. این جداسازی نه از خاک، بلکه از ذهن آغاز میشود. (برگرفته ازصفحه و پست اینستاگرام دکتر لیلا صادقی)
و این همان نکتهی مهمی است که عنوان رمان به آن اشاره دارد. جایی درمتن «صفحه ۳۴۵» جونو با جملهی کوتاهی به آنا اشاره میکند. «فاصلهی بین ما بزرگ و عمیق بهنظر میرسد.» همان بین ما و دیگری که مدام در ذهنهای درگیر داستان بهطور ضمنی به آنها اشاره میشود.
بد نیست علاوهبر کلمه مهاجر اشارهای داشته باشم به امر «مهاجرت» که «زهرا اسماعیلی» (کارشناس امور زنان و روابط امور بینالملل) آنرا اینگونه تعریف و توضیح میدهد:
«مهاجرت همیشه فقط «آمدن» یا «رفتن» افراد نیست؛ بلکه آزمایشی است برای ظرفیتهای یک جامعه در مدیریت «دیگری» از منظر فلسفهی اجتماعی، «دیگری» نه فقط کسی است که با ما تفاوت دارد، بلکه کسی است که به ما یادآوری میکند ما چه کسی هستیم.
در واقع مهاجر برای بسیاری از جامعهها، چهرهای از تهدید ناخودآگاه است.
در حقیقت رفتار منضبط یک سیستم یا یک جامعه و گاه اخراج برخی از مهاجران را صرفاً از باب یک اتفاق سیاسی نمیتوان دید، بلکه نوعی مکانیسم «آرامسازی اضطراب جمعی» است؛ که در روانشناسی اجتماعی، این وضعیت به نام بازتاب اضطراب شناخته میشود. یعنی ما به جای مواجهه با اضطرابهای خود، آنها را به دیگری نسبت میدهیم.» (برگرفته و تلخیص از صفحه و پست اینستاگرام زهرا اسماعیلی)
رمان، ما را با حقایق تلخی در امر مهاجرت آشنا میکند و در انتها این خواننده است که بر سر دوراهی قرار میگیرد و گاه حق را به افراد مهاجر میدهد و گاه حق را بر سیستمی میدهد که برای حفظ رفاه و آرامش جمعی جامعه به خشونت متوسل میشود که مغایر با نگرشهای انساندوستانه است. در این راستا اگر منظور نویسنده این بوده که این حسها را برای خواننده القا کند، بایستی گفت موفق عمل کرده است.
در خاتمه بهعنوان یکی از مخاطبان این اثر علاقهمند بودم در مورد شخصیتهای عبدل (ناپدری) و بهخصوص پدر آنا بیشتر بدانم، که بهنظرم در محاق قرار گرفتهاند.
اثر از لحاظ ترجمه، روان و سلیس است و مترجم؛ (زهرا نوری) بهخوبی توانسته لحنهای مختلف راویها، توصیف اماکن و تصاویر را به زبان فارسی برگرداند.
ویراستار: «مریم هندوزاده»
لینک ارتباط با دبیر داستان جهت ارسال آثار:
https://t.me/s54_est
#تحلیل
#فریبا_چلبی_یانی
#رمان_بین_ما
#کلر_اتکینز
#زهرا_نوری_محمود_آباد
#سودابه_استقلال
#نقد_و_پژوهش_های_منتخب_در_سایت
#خانه_جهانی_ماه_گرفتگان
#فصلنامه_مطالعاتی_انتقادی_ماه_گرفتگی
موارد بیشتر
یادداشتی بر ماضی مردگان ✍دکتر علی تسلیمی(فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی سال سوم/ شمارۀ نهم/بهار ۱۴۰۴)
در سوگ وارگاس یوسا؛ نویسندهی اسپانیولیزبان ✍دکتر محمود دهقانی(فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی سال سوم/ شمارۀ نهم/بهار ۱۴۰۴)
نقد و پژوهش منتخب در سایت(بررسی رمان “بودن یا نبودن” اثر مبینا فتحی ✍الهام اسدالهی)