خانه‌ی جهانی ماه‌گرفتگان

مجموعه مستقل مردم‌نهاد فرهنگی، ادبی و هنری

بررسی وضعیت فرهنگی و اجتماعی امروز ایران به قلم دکتر فهیمه نظری(فصلنامۀ بین‌المللی ماه‌گرفتگی سال سوم/ شمارۀ نهم/بهار ۱۴۰۴)

فصلنامۀ بین‌المللی ماه‌گرفتگی
سال سوم/ شمارۀ نهم/بهار ۱۴۰۴

مطالعات تخصصی جامعه‌شناسی

بررسی وضعیت فرهنگی و اجتماعی امروز ایران
از واگرایی اجتماعی تا بازسازی اعتماد عمومی
✍ دکتر فهیمه نظری

 

جامعه‌ی ایران در دهه‌ی گذشته، با مجموعه‌ای از دگرگونی‌ها و بحران‌های فرهنگی و اجتماعی روبه‌رو بوده است که ساختارهای هویتی، نهادی و ارتباطی را تحت‌تأثیر قرار داده‌اند. شاید مهم‌ترین علت‌ این دگرگونی‌‌ها را بشود در مؤلفه‌هایی چون افزایش شکاف دولت‌ملت، واگرایی میان نخبگان، بی‌اعتمادی گسترده به رسانه‌های رسمی، انزوای نهادهای تخصصی و بحران در بنیان خانواده در نظر گرفت؛ تحولاتی که نمایانگر وضعیت اجتماعی پیچیده و چندوجهی‌ است. این مقاله، با رویکرد آسیب‌شناسانه، علت‌ها و پیامدهای این وضعیت را بررسی می‌کند و در پایان، پیشنهادی برای بازسازی رابطه‌ی دولت‌ملت و تقویت سرمایه‌ی اجتماعی ارائه می‌دهد.

دگرگونی‌های یک‌ دهه‌ی گذشته در ایران، به‌‌ویژه در حوزه‌های فرهنگی‌اجتماعی، نشانه‌هایی از دگرگونی‌های ژرف و ساختاری دارند. جامعه‌ای که روزگاری با سرمایه‌ی اجتماعی نسبتاً قوی، خانواده‌ای منسجم و پیوندهای عاطفی‌سیاسی فعال شناخته می‌شد، درحال‌حاضر با نشانه‌های روشن افول در اعتماد عمومی، نهادینه‌ نشدن گفت‌وگوی اجتماعی و افزایش احساس طرد و بی‌تفاوتی اجتماعی روبه‌رو است. بررسی ریشه‌های این وضعیت و چشم‌انداز پیش‌رو، ضرورتی جدی برای سیاست‌گذاری فرهنگی و اجتماعی کشور است.

برای هر ایرانی همواره این پرسش مطرح است که چرا وضعیت اجتماعی‌فرهنگی این‌چنین دچار دگرگونی شده است؟ در پاسخ به این پرسش، به مهم‌ترین علت‌ دگرگونی‌های ساختاری که سهم مهمی در این وضعیت اجتماعی‌فرهنگی دارند، اشاره خواهم کرد:

 

شکاف دولت‌ملت

تجربه‌ی بسیاری از ملت‌های موفق در حوزه‌ی توسعه‌یافتگی و میزان دلخواه رضایت مردم در بیشتر حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نشان داده است که راز بزرگ توسعه‌یافتگی در نزدیکی دولت‌ملت‌هاست. در مسیر توسعه‌یافتگی‌ جوامع، عوامل بسیاری همچون منابع طبیعی، سرمایه‌ انسانی، ساختار سیاسی و موقعیت جغرافیایی مطرح می‌شوند؛ اما تجربه‌ی کشورهای موفق در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نشان می‌دهد که عنصری بنیادین و کمتر ملموس، نقشی حیاتی در این فرآیند بازی می‌کند: نزدیکی دولت و ملت.

این نزدیکی به‌معنای هم‌زبانی، اعتماد دوسویه، پاسخ‌گویی دولت، و مشارکت فعال ملت در تصمیم‌سازی‌هاست. در چنین وضعیتی، دولت نه به‌عنوان قدرتی برتر، بلکه نماینده‌ی واقعی اراده عمومی عمل می‌کند. ملت نیز نه‌تنها نظاره‌گر بلکه بازیگری اصلی در ساختار حکم‌رانی خواهد بود.

وقتی این پیوند سالم شکل بگیرد، دولت‌ها توان بیشتری برای اعمال سیاست‌های توسعه‌محور دارند؛ ازسوی‌دیگر مردم نیز با اعتماد به سیستم، با انگیزه در فرایندهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مشارکت می‌کنند؛ درواقع توسعه نه از بالا تحمیل می‌شود، نه از پایین مطالبه می‌شود؛ بلکه در فضایی مشترک میان دولت و ملت متولد و پایدار می‌شود. مصداق‌های این پیوند و نزدیکی دولت‌ملت‌ها را می‌شود در کشورهایی چون سوئد و دانمارک (مدل رفاه اسکاندیناوی) دید. اگر در این کشورها مردم مشارکت بالایی در انتخابات و فعالیت‌های اجتماعی دارند؛ چون دولت‌ها شفاف عمل می‌کنند و به نیازهای شهروندان پاسخی به‌هنگام می‌دهند؛ درنتیجه رفاه اجتماعی گسترده، آموزش و درمان رایگان، سطح بالای رضایت عمومی شکل می‌گیرد؛ همان ارمغانی که اکنون برای مردم شادی آورده است.

در آلمان، اگر ساختار فدرال باعث شده است تا مردم در تصمیم‌گیری‌های محلی نقش مؤثری داشته باشند؛ برای این است که گفت‌وگوی اجتماعی میان دولت و جامعه‌ی مدنی نهادینه شده است؛ درنتیجه قدرت اقتصادی، ثبات سیاسی و نظام آموزشی دقیق حکم‌فرما شده است. در ژاپن، اعتمادی شگفت از نوع فرهنگی دوسویه بین دولت و ملت وجود دارد. رفتار مسئولانه‌ی دولت در بحران‌ها باعث افزایش اعتماد اجتماعی شده است؛ درنتیجه، سطح بالای نظم عمومی، مشارکت در بازسازی پس از بحران‌ها و توسعه‌ی پایدار صنعتی بر کشور حاکم است؛ همین‌طور در کره جنوبی سیاست‌های توسعه‌ای بر پایه‌ی نیازهای واقعی جامعه و مشارکت مردم طراحی شده‌اند. دولت و بخش خصوصی در مسیری هماهنگ برای پیشرفت کشور کار می‌کنند؛ درنتیجه رشد فناوری، صادرات گسترده و نقش فعال جامعه در فضای دیجیتال در کره زبان‌زد و بی‌مانند است.

بالعکس شکاف دولت‌ملت از پیچیده‌ترین وضعیت‌هایی است که سبب دشواری‌های بسیاری برای دولت‌ها و ملت‌ها در دیگر جوامع توسعه‌نیافته‌ شناخته‌ شده است. از بارزترین نشانه‌های این وضعیت، فاصله‌ی روزافزون میان دولت‌ملت در مشارکت پایین مردم در انتخابات، گسترش نارضایتی‌ها در فضای مجازی، کاهش مشروعیت گفتمان‌های رسمی و…است. این وضعیت در کشور، گویای گسستی عمیق میان خواسته‌های مردم و عملکرد نهادهای حکم‌رانی است. منظور از شکاف، صرفاً و الزاماً سیاسی نیست؛ بلکه به دیگر حوزه‌های فرهنگی، هویتی و روانی وابسته است که به آن نیز نفوذ کرده است؛ درواقع این شکاف با محدودیت‌های سیاسی، فساد سیستماتیک، فقدان شفافیت، بی‌توجهی به خواسته‌های اجتماعی و ناتوانی در حل بحران‌های فرهنگی و اجتماعی تقویت شده است. شکاف و فاصله‌ی دولت‌ملت‌ها دارای پیامدهای بسیار جدی است که در ادامه بدان اشاره خواهم کرد.

 

واگرایی و پراکندگی نخبگان

شکاف و فاصله میان دولت و ملت، نبود احزاب مدنی و بی‌اعتمادی، در هر جامعه‌ای موجب دل‌سردی و واگرایی گروه‌ها به‌ویژه گروه‌های نخبگانی می‌شود. شایسته‌سالاری به حاشیه می‌رود و نخبگان منفعل می‌شوند؛ درحال‌حاضر جامعه‌ی نخبگانی ایران دچار نوعی چنددستگی و انفعال است. بخش ‌توجه‌مندی از نخبگان به‌دلیل محدودیت‌های ساختاری یا ناامیدی از اصلاح در بسیاری از حوزه‌ها به گوشه‌گیری یا مهاجرت روی آورده‌اند. این کار موجب شده است نهاد دانشگاه، رسانه‌های فکری، و مراکز پژوهشی، تاحد زیادی از نقش راهبردی و انتقادی خود باز بمانند. در واقعیت نخبگان و نیروی فاهمه‌ی جامعه یا انفعال و کناره‌گیری را برگزیدند یا دچار چنددستگی شده‌اند؛ درهرصورت در چنین وضعیتی مردم جامعه نماینده‌ی واقعی ندارند. سکوت نخبگانی دارای پیامدهای جدی برای جامعه است. دلایل بسیاری در جامعه‌ی ما وجود دارد که نخبگان را به واگرایی و سکوت دعوت کرده است؛ ازجمله، ترس از پیامدهای سیاسی، مجازات‌های سیاسی یا از دست دادن آزادی‌های فردی، نبود فضای آزاد برای نقد و اظهار نظر، بی‌اعتمادی به اثرگذاری در روند تصمیم‌گیری‌ها، دوری از جامعه و انزوای نخبگان و محدودیت‌های مالی و اقتصادی و… .

درواقع سکوت نخبگان ممکن است روندهای اصلاحی و حرکت‌های اجتماعی را کُند کند و درنهایت کشور را از بهره‌گیری از رأی‌ها، ایده‌ها و راه‌حل‌های علمی و فرهنگی بی‌بهره کند.

 

فاصله گرفتن رسانه‌های رسمی

در دنیای امروز، رسانه، پایه‌ی چهارم هر نظام اجتماعی شناخته می‌شود. از وظایف پراهمیت رسانه، حلقه‌ی واسط میان مردم و حاکمیت است. رسانه در ایران حتی از کارکردهای اصلی خود دور شده است. رسانه از جامعه فاصله بسیار گرفته است و اغلب در پیروی از گفتمان رسمی حرکت کرده‌ است. رسانه در ایران نتوانسته بازتاب‌دهنده‌ی واقعی دغدغه‌های مردم باشد؛ درنتیجه سبب از دست رفتن اعتماد عمومی می‌شود و زمینه را برای رواج خبرهای غیررسمی، شایعات و سردرگمی اطلاعاتی فراهم کرده است. محدودیت‌های آزادی و بیان، سانسور، نبود تنوع در محتوای خبری، نبود رسانه‌ی مستقل و پژوهش‌محور، نبود شفافیت در پوشش خبرها، فرار از مسئولیت اجتماعی، دور شدن از دغدغه‌ها و نیازهای مردم و ناتوانایی در رقابت با رسانه‌های اجتماعی موجب بی‌اعتمادی عمومی به رسانه در ایران شده است. افزایش شایعات و پاسخ‌گو نبودن به افکار عمومی را نیز باید به این‌همه افزود.

 

انزوای نهادهای تخصصی

از مهم‌ترین کارکرد نهادها در جامعه تولید و انتقال دانش، هدایت سیاست‌گذاری علمی و تخصصی، پایش مسائل تخصصی جامعه و ارائه راه‌حل‌ها، ایجاد ارتباط میان دولت و جامعه، حفظ استانداردها و اخلاق حرفه‌ای است؛ به‌عبارت‌دیگر، نهادها، ساختارهایی هستند که ماهیتشان به‌واسطه‌ی برقراری نظم اجتماعی و حفظ آن است. نهادها رفتارها را هدایت و به حل مسائل اجتماعی کمک می‌کنند، به‌ویژه اگر علمی و تخصصی باشند.

نهادهای تخصصی به‌‌ویژه در حوزه‌ی علوم اجتماعی اگر از فرایند سیاست‌گذاری کنار گذاشته شوند؛ حتماً یا به نهادهای حاشیه‌ای تبدیل می‌شوند یا بی‌کارکرد می‌مانند. در نگاه اول، بسیاری از برایندهای پژوهشی در ایران نشان داده‌اند که نهادهای تخصصی اثرگذاری واقعی و لازم در حل مسائل را ند‌ارند و نقش نخبگان علمی در اصلاح اجتماعی کمرنگ‌تر از گذشته شده است. وقتی این نهادها ناکارآمد می‌شوند فاصله‌ی علم و سیاست زیاد می‌شود و مسائل جامعه بدون راه‌حل واقعی باقی می‌مانند؛ وضعیتی که سالیان سال است در جامعه‌ی ایران دیده می‌شود؛ برای نمونه نخستین بار این نهاد علم و دانشگاه بود که به بحران آب در ایران اشاره کرد و راه‌حل‌های علمی ارائه داد؛ اما چون در تصمیم‌گیری «سیاست‌گذاری» درستی انجام نشد، سیاست‌های ناکارآمد ادامه یافت.

برای نمونه، اکنون نهاد خانواده پابرجاست؛ اما به‌شدت تنها و ناتوان است. بدون شک، نهاد خانواده در ایران از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است؛ اما در سال‌های گذشته با چالش‌های بسیار جدی روبه‌رو شده است و بسیاری از کارکردهای سنتی‌اش را از دست داده است. این ناتوانی، در دگرگونی‌های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سبک زندگی ریشه دارد. فشارهای شدید اقتصادی، فرهنگی و ارتباطی موجب شدند تا خانوده در ایران با چالش‌های بسیاری چون: کاهش ازدواج، افزایش طلاق، تعویق فرزندآوری، فرزندآوری اندک، ناتوانی در ارتباطات بین‌نسلی، زنانه شدن فقر و مسئولیت‌های افزون زنان و افزایش خانواده‌های تک‌نفره یا بی‌فرزند و…شده است که از مهم‌ترین مسائل و مشکلات خانواده در ایران است. خانواده‌ی امروزی با این مشکلات درحال دست‌وپنجه نرم کردن است. نشانه‌های یادشده، گویای از آن‌اند که خانواده ایرانی درحال تجربه‌ی گذار بحرانی است که اگر جدی گرفته نشود، آثار اجتماعی و فرهنگی عمیقی در پی خواهد داشت. خانواده‌ی ایرانی امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند حمایت‌های ساختاری و فرهنگی است.

حضور نسل جدید در میدان و تحولات ارزشی

یکی دیگر از دگرگونی‌های برجسته که در یکی‌دودهه‌ی گذشته دیده شده است حضور نسل جدید یا همان نسل دهه‌ی 90-1380 است. از مهم‌ترین تفاوت‌های این نسل با نسل‌های گذشته، زمان زندگی است.

نسلی که در دل جهان چندرسانه‌ای، چندارزشی و فرامرزی زاده و رشد یافته است؛ نسلی که خواهان آزادی، خودبیانگری و مشارکت معنادار در سرنوشت اجتماعی خویش‌اند؛ این نسل، گرایش زیادی به سبک زندگی مدرن، کنشگری نمادین، و ایجاد هویت‌های ترکیبی دارد؛ درعین‌حال با محدودیت‌ها و تضادهای نهادی روبه‌رو است که آن‌ها را به بی‌اعتمادی، گوشه‌گیری یا مهاجرت سوق داده است. از وضعیت‌های جدیدی که با آن مواجه‌اند و دیگر نسل‌ها آن را تجربه نکردند عبارت‌اند از: شکاف ارتباطی با نسل‌های پیشین؛ هویت‌یابی در فضای چندپاره؛ تغییر در ارزش‌های خانواده و ازدواج؛ فشارهای روانی و کاهش امید به آینده؛ محدودیت در مشارکت اجتماعی و سیاسی؛ محرومیت از عدالت آموزشی و شغلی است.

در کنار این مانع‌ها باید گفت این نسل، با وجود همه‌ی این چالش‌ها نسلی باهوش، خلاق و آگاه به دنیاست. اگر فضای شنیده ‌شدن، مشارکت و عدالت برایش فراهم نشود، ممکن است به‌شتاب راه انزوا، مهاجرت فکری یا رفتاری یا حتی به رویارویی با ساختارها گرایش پیدا کند. این نسل که در حال تجربه‌ی‌ نوعی بازتعریف خود از جامعه و آینده است، برخلاف نسل‌های پیشین در معرض تربیت رسمی سنت‌محورند؛ ولی در عمل در دل جهانی کاملاً دیجیتال و فرامرزی رشد یافته‌اند؛ نتیجه، شکافی هویتی و گاه بحرانی در اعتماد، باور و مشارکت اجتماعی است.

پژوهش‌های بسیاری مانند: «پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان» نشان می‌دهند که نسل جدید به‌ ارزش‌هایی چون آزادی فردی، عدالت، برابری جنسیتی، حق انتخاب و خودبیانگری گرایش فزاینده‌ای دارد؛ اما این ارزش‌ها با گفتمان رسمی و سیاست‌های اجتماعی در تضاد قرار می‌گیرند؛ ازاین‌رو منجر به نوعی دوگانگی روانی و اجتماعی می‌شوند. کنشگری نمادین و سکوت فعال نیز از ویژگی‌‌های همین نسل است. به‌رغم تصویرهای رسمی، این نسل نه بی‌تفاوت بلکه ساکت و ناظر، گاه معترض، اما خلاق که بیشتر از راه هنر، زبان طنز، شبکه‌های اجتماعی، لباس، موسیقی و رفتارهای روزمره، مخالفت یا نگرانی خود را بروز می‌دهند؛ شیوه‌ای از کنشگری فرهنگی و نمادین که در عین انتقاد، کمتر هزینه‌زا باشد. به نظر می‌رسد بی‌اعتنایی سیاست‌گذاران و قانون‌گذاران در امور اجتماعی و فرهنگی به نسل جوان ممکن است به‌سان حرکت بر لبه‌ی تیز چاقو باشد؛ آینده‌ی جامعه به دست نیروی کارآمد، خلاق، هوشمند و مسئول خواهد افتاد یا به دست افرادی بی‌هویت و بی‌مسئولیت!

در آخر به نظر می‌رسد فضای اجتماعی و فرهنگی جامعه‌ی ایران نیاز به بازنگری و تغییرات ساختاری و بنیانی دارد. این امر میسر نمی‌شود؛ مگر اینکه به بازسازی رابطه‌ی دولت‌ملت و نوسازی نهادی پایان یابد؛ به‌عبارت‌دیگر اصلی‌ترین راه برون‌رفت از بحران کنونی در ایران، کاهش فاصله‌ی دولت‌ملت، ایجاد فضایی آزاد برای حضور مردم، تقویت کارآمدی نهادهای اجتماعی و فرهنگی، ایجاد رسانه‌های مستقل و بازسازی اعتماد دوطرفه است.

این امر مهم تنها با رویکردی مشارکت‌محور، شفاف و مبتنی‌بر گفت‌وگوی اجتماعی تحقق خواهد یافت. به‌عبارت‌دیگر باید در پی راه‌های دیگری نیز بود؛ ازجمله:

۱. بازنگری در سیاست‌گذاری فرهنگی با رویکرد احترام به تنوع هویتی نسل جدید؛

۲. احیای نقش نهادهای تخصصی در تصمیم‌سازی؛

۳. توانمندسازی خانواده‌ها با حمایت‌های هدفمند اقتصادی و آموزشی؛

۴. بازگشت رسانه‌های رسمی به نقش صدای مردم بودن، نه صرفاً بلندگوی حاکمیت؛

۵. تسهیل مشارکت نخبگان و جوانان در عرصه‌ی عمومی؛

۶. نهادینه‌کردن اعتماد، شفافیت و عدالت اجتماعی به‌عنوان سه پایه‌ی اصلی برای ترمیم سرمایه اجتماعی کشور.

 

 

لینک دریافت پی‌دی‌اف شماره نهم فصلنامه‌بین‌المللي‌ماه‌گرفتگی/ بهار ۱۴۰۴:

فصلنامۀ بین‌المللی ماه‌گرفتگی نشریۀ مطالعاتی- انتقادیِ فلسفه، هنر؛ ادبیات و علوم انسانی  سال سوم/ شمارۀ نهم/ بهار ۱۴۰۴(فهرست مطالب، دریافت فایل پی‌دی‌اف شماره نهم)

#فصلنامه_بین_المللی_ماه_گرفتگی
#سال_سوم
#شماره_نهم
#بهار_۱۴۰۴