شنبهها با شعر
اشعار منتخب
به کوشش دبیر شعر سمیه جلالی
شعری از ساجد فضلزاده
آهای ظلالله
تو هنوز کودکی
کدام سایه
کدام خدا؟
بگو تاج بلندتر بسازند
تا کشیدهتر شود سایهات
فرمان بده به چهارپایه
تا دستت برسد به سینههای سوگلیات
فرمان بده به چهارپایه
فرار کند از زیر پای زندانی
فرار کند او
بی آنکه برود بی آنکه بدود
و در لحظهی آخر ببخش
که هورا بکشند
یا نبخش
که هورا بکشند
میبینی
گاه مردمان شبیه ماهیاند
تنها دهان باز میکنند
که نمیرند
قلمدوش بر شانهی وزیر
بگو عکاسباشی قاب ببندد
پس بخندیم و شاخ بگذاریم برای پادشاه
که هیولا
بی شاخ و دم نمیشود
قلمدوش بر شانهی وزیر
نطق که نه
متل بخوان برای رعیت:
« میرزارضا کوتوله
به شاه زدی گلوله
میرزارضا رشیدم
واسهت کوفته کشیدم
نیومدی سر کشیدم
میرزارضا کوتوله
به شاه زدی گلوله
به شاه زدی گلوله* »
– این
صدای شکستن نیست؟
شکست نقش پرندهای بر شیشهی قلیانها
شاهعباس پشتِ شاهعباس شکست
که آتش قلیان از آتش جهنم است
الغوث
الغوث
الغوث
زن را بران به اندرونی
تمرین فرنگ کن
قلک بشکان
که درشکههای لندن را اژدها میکِشد
آسمانش دو تاست و خورشیدش دو تا
دوتا شدند جمعیت
که ظلالله
به فرنگ میرود
عکسهای دخترش را نشانم میدهد
و پسری که سالها پیش رفته است
همسایه
چریک پیریست
خاطره دارد از جنگ
که چگونه تفنگ را
چشمبسته
باز میکرد و میبست
باز میکرد و میبست
باز میکرد و میبست
باز میکرد و میبست
باز میکرد و میبست
باز میکرد و میبست
باز میکرد و میبست
باز میکرد و میبست
باز میکرد و …
نه!
قرار نیست اتفاق دیگری بیفتد
چون او را که در ابتدای شعر با طناب کشتیم
هنوز
پاهایش تکان میخورند
برای او که خوابش نمیبَرد
قصه از هیولا گفتند
کودکانه بود اما
هر خانهی لِیلِی گودالی شد
و از چاله به چاه پریدیم
ترسیدیم از او که چشم گذاشت و پنهان شد
از او که میشمرد و میشمارد هنوز
از او که گفتند پیدا میشود و نشد
میپرسم:
آیا ترس هنوز برادر مرگ است؟
اژدها اگرچه دارد کوه
قصه بگو که سرش را بریدند
قصه بگو اگرچه کسی را سوزاند
اما زنده ماند وُ افسانه خواند از رویِ پوستش
قصه بگو تا تصویر نکنند
غار دهان اژدهاست
چوپان که برود گله که برنگردد
نگویند اژدها بود که ربود
بهمن که بیاید
بهمن
که
بیاید
نگویند اژدها بود که شانه تکاند
ساعت دوباره زنگ میزند
وقت رفتن به اداره است
ما مردمان چقدر شبیه همیم
هر صبح
روبهروی آینه میایستیم
و از سه صورتی که در قاب است، میترسیم
دو اژدها
و آن دیگری که شبیه من است
شبیه او
شبیه تو
پانویس:* از متلهایی که بعد از ترور ناصرالدین شاه قاجار، میان مردم رواج یافت.
لینک ارتباط با دبیر شعر فصلنامه ماهگرفتگی:
https://t.me/MAHIGOOLI
#ساجد_فضلزاده
#اشعار_منتخب_در_سایت
#سمیه_جلالی
#شنبه_های_شعر
#فصلنامه_مطالعاتی_انتقادی_ماه_گرفتگی
#خانه_جهانی_ماه_گرفتگان
موارد بیشتر
شنبهها با شعر(شعری از بهنود بهادری)
شنبهها با شعر(شعری از سامان شهیدی)
شنبهها با شعر(اشعاری از مهری رحمانی)