خانه‌ی جهانی ماه‌گرفتگان

مجموعه مستقل مردم‌نهاد فرهنگی، ادبی و هنری

فصلنامۀ ماه‌گرفتگی سال دوم/ شمارۀ هشتم/زمستان ۱۴۰۳ (داستایفسکی فراتر از جنایت و مکافات)

فصلنامۀ بین‌المللی ماه‌گرفتگی

سال دوم/ شمارۀ هشتم/زمستان ۱۴۰۳ 

مطالعات ادبیات داستانی ایران و جهان 

داستایفسکی فراتر از جنایت و مکافات

✍علی عظیمی

 

از ابتدای همان کودکی تا به امروز، یعنی بیشتر عمر و لحظاتم را صرف خواندن داستان کرده‌ام، شاید هیچ‌کسی باور نکند که یک کودک به جای بازی با اسباب‌بازی‌هایش یا بازی با بقیه‌ی بچه‌های هم سن و سال خودش، فقط کتاب می‌خواند، آن هم به‌خاطر اینکه پدر خانواده اهل شعر و ادببات بود و هیچ‌وقت غافل نشد از اینکه یه موقعی بچه‌هایش کتاب نخوانند، حتی روزهایی که سرکار می‌رفت به مدت نه الی ده ساعت، وقت برگشت در مورد همان کتاب از ما سؤالاتی می‌پرسید که مطمئن شود که آیا کتاب را مطالعه کرده‌ایم یا نه…!

هیچ‌وقت یادم نمی‌رود اولین کتابی که با جمع کردن پول‌های خرجی و عیدانه و شکستن قلک، خریده‌ام نه ساله بودم جالب‌تر مسئله این بود، کتابی که در آن سن و سال خریدم کتاب «خاطرات خانه‌ اموات، فئودور داستایفسکی» بود، درست است که رمان و داستان زیاد خوانده و حتی همین الآن هم می‌خوانم اما ادبیات روسیه، جهان خاص خودش را دارد، دقیقاً این جهان خاص را از نه سالگی‌ام با خواندن کتاب خاطرات خانه‌ی اموات و دیگر نویسنده‌های روسی کشف کردم ‌و بعد عاشق آن ادبیات شدم. از آن زمان، من ده‌ها هزار صفحه و صدها رمان و شعر از ادبیات روسی را خوانده‌ام و از آن زمان به گذشته نگاه نکرده‌ام. و مقاله‌ای که در مورد تجربیات و دیدگاه‌هایم در مورد ادبیات روسیه نوشته‌ام را می‌توانید اینجا بخوانید.

وقتی وارد مطالعه‌ام شدم، اغلب کتاب‌ها را با خود حمل می‌کردم. این منجر به گفت‌وگوهای جالبی شد، در جایی که من زندگی می‌کنم. هر چند با شناخت مردم و فرهنگ کشورم و مخصوصاً شاعران و نویسنده‌های باسواد، دیگر نه تعجب‌آور و نه دور از ذهن که ادبیات روسی در ایران، بیش از حد محبوب شده است،  مخصوصاً در یک سری جلسات ادبی خاص یا بحث و گفتمان‌های صمیمی با دوستان بسیار صمیمی که تعداد آنان به انگشت‌های یک دست هم نمی‌رسد، از موضوعات ادبی نویسنده‌های روسی گرفته تا خود داستایفسکی که بارها مطرح می‌شود، به‌ویژه کتاب جنایت و مکافات. یکی از شاهکارهای ادبیات جهان به‌حساب می‌آید، اما درحالی‌که دیدن این که چه تعداد از مردم رمان را خوانده‌اند یا در مورد آن می‌دانستند بسیار تأثیرگذار بود، تعداد افرادی که آثار دیگری از داستایفسکی را خوانده بودند به میزان قابل توجهی کمتر بود. فراتر از جنایت و مکافات، معمولاً صحبت در مورد این موضوع خیلی کم و به‌ندرت پیش می‌آید در بین مردم عادی!

هر چند این مایه تأسف است. میراث ادبی داستایفسکی نه تنها قابل بررسی است آن هم به دفعات بلکه باید با آن زیست تا معنی و مفهوم دقیق واژه‌های داستایفسکی را شناخت. کتاب جنایت و مکافات کتابی‌ست عمیق و سرشار از آثاری که در پیچیدگی‌های طبیعت انسان، معنویت، اخلاق و اگزیستانسیالیسم می‌کاود.

بگذارید سعی کنم شما را متقاعد کنم که چرا باید بیشتر از هر نویسنده‌ای داستایفسکی را بخوانیم و آثار خاصی را که معتقدم نباید از دست داد برجسته کنم.

در اینکه حضرت داستایفسکی پیامبر تمام نویسندگان جهان است شکی نیست اما بیایید با چرا شروع کنیم…

داستایفسکی تأثیر عمیقی بر ادبیات، روانشناسی و فلسفه‌ی جهان داشته است و هنوز هم دارد، چرا ‌که «فردریش نیچه» درباره حضرت داستایفسکی گفت که او «تنها روان‌شناسی است که می‌توانم از او چیزی یاد بگیرم.»

داستایفسکی اساساً «اگزیستانسیالیسم» را با یادداشت‌هایی از «زیرزمین» به راه انداخت و تأثیر زیادی بر «آلبر کامو، فرانتس کافکا، و ژان‌پل سارتر» گذاشت. به احتمال خیلی زیاد کمتر کسی می‌داند که راننده‌ تاکسی «مارتین اسکورسیزی» با رابرت دنیرو بر اساس کتاب یادداشت‌های زیرزمینی داستایفسکی» الهام گرفته و توانستند با تأثیر از آن سکانس‌های فوق‌العاده را ایفا کنند.

حتی وقتی «ماریو پوزو» می‌خواست فیلم‌نامه‌ی  پدرخوانده را بنویسد، از برادران کارامازوف داستایفسکی الهام گرفت و موفق شد..

یا (Match Pointوودی آلن که تشابهات آشکاری را از داستان با جنایت و مکافات استفاده کرده را می‌توان دید (

خواندن آثار داستایفسکی به چند دلیل می‌تواند تجربه‌ای عمیقاً غنی و قابل تأمل را داشته باشد.

او در کاوش و توصیف روانشناسی انسان استاد بزرگی است. شخصیت‌های او با دوراهی‌های اخلاقی و درگیری‌های درونی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

داستایفسکی تاریکی درونی و کشمکش‌های درونی را نشان می‌دهد که اغلب می‌توانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم. انتخاب‌های اخلاقی یک موضوع معمولی است. پیچیدگی‌های چگونگی رسیدن افراد به این تصمیم‌ها، نحوه شکست آنها در انتخاب اخلاقی، و پیامدهای اعمالشان که از دریچه شخصیت‌های او نشان داده می‌شود، درون‌نگری اخلاقی را برمی‌انگیزد. بینش‌های پیچیده در ذهن شخصیت‌های او چیزی است که آثار داستایفسکی را برای زمان خود و صادقانه بگویم، برای هر زمانی منحصر به‌فرد می‌کند.

رمان‌های او اغلب مضامین فلسفی، «از جمله وجودی» دارد که می‌توانیم آنان را بررسی کنیم‌،  داستایفسکی اغلب به موضوعات پیچیده، هدف و معنای زندگی، جست‌وجوی معنا، ماهیت اراده آزاد، وجود خدا، دین، ماهیت شر، رنج و اخلاق می‌پردازد و ما خوانندگان را ترغیب می‌کند تا در مورد اعتقادات و فلسفه‌های خود تأمل کنیم…

تفسیر اجتماعی و سیاسی داستایفسکی به‌طور انتقادی مسائل اجتماعی و سیاسی زمان خود در روسیه از جمله فقر، ایدئولوژی‌های رادیکال، خطرات تفکر گروهی و مبارزه طبقاتی را علنی نشان می‌دهد. او آشکارا مخالف نظام رعیتی بود، اما نظام‌های برابری‌خواهانه و آرمان‌شهرها را تأیید نمی‌کرد، حتی آنقدر آینده‌بین بود که در برخی از آثارش «ظهور کمونیسم» را پیش‌بینی کرده بود.

او شخصیت‌های پیچیده و ظریفی خلق می‌کند. شخصیت‌های داستایفسکی خوب یا بد نیستند. آنها احساس واقعی، قابل ارتباط، چند بعدی، ناقص و عمیقاً انسانی خلق می‌کنند

آلیوشا، دیمیتری و ایوان کارامازوف و همچنین پدرشان فئودور، شاهزاده میشکین، رودیون راسکولنیکوف، پدر زوسیما، ناستاسیا فیلیپوونا، سونیا مارملادوا، گروشنکا، نیکولای استاوروگین، مرد زیرزمینی و بسیاری دیگر.

در آثار او، دارای اهمیت فرهنگی و تاریخی هستند. داستایفسکی فقط برخی از بهترین آثار ادبیات کلاسیک را خلق کرد اگر بگویم تمامی آن را قطعاً اغراق نکرده‌ام.

آشنایی با آثار او برای هر علاقه‌مند به تاریخ و توسعه ادبیات ضروری‌ست.

آثار او تأثیر عاطفی قوی و ماندگاری بر جای می‌گذارد. آثار داستایفسکی احساسات قوی را برمی‌انگیزد. صرف‌نظر از تنش یا بحث های فلسفی، خواندن داستایفسکی می‌تواند از نظر فکری تحریک کننده و از نظر احساسی جذاب باشد. بعد از هر اثری که می‌خواندم دلم می‌خواست نظر منتقدان ادبی و خوانندگان عادی را بشنوم و بخوانم. خود رمان کافی نبود. احساس می‌کردم که نیاز دارم با کسی بحث کنم، نکات مهمم را مرور کنم و ببینم آیا افراد دیگر از تجربه خواندن با نتایج متفاوتی بیرون آمده‌اند یا خیر. من دائماً خودم را گرفتار کردم که نظرات بسیار محکمی در مورد اینکه شخصیت‌ها کاری کرده‌اند یا نه.

باید اضافه کنم که چیزی که به‌نظر می‌رسد به‌شدت بر آثار داستایفسکی تأثیر گذاشته است این است که او در سن ۲۸ سالگی تقریباً اعدام شد! زیرا عضو یکی از  گروهک‌های مخالف حکومت شد و بعد از دستگیری در آخرین لحظه مورد عفو قرار گرفت.

او در عوض به یک اردوگاه کار در سیبری فرستاده شد، تجربه‌ای که البته بر جنایت و مکافات تأثیر گذاشت، اما همچنین به او مواد زیادی داد تا با آنها کار کند، برای مثال در ساخت عناصر کارآگاهی در رمان‌هایش مانند برادران کارامازوف.

خطوط داستانی داستایفسکی دارای چرخش‌ها و پیچش‌هایی است، اما همیشه این طبیعی بوده است و قابل باور؛ حتی زمانی که غیر منتظره باشد. ما افراط‌هایی را می‌بینیم که مردم قادر به انجام آن‌ها هستند. خوب و بد. همان‌قدر که من عاشق خواندن بولگاکف و تولستوی و ژان کريستف و … هستم، اما با خواندن  آثار داستایفسکی احساس می‌کنم آن اتفاق و حادثه را زیسته‌‌ام، بله، برای همین است که به‌راحتی می‌توانم این اتفاق را لمس کنم، می‌توانم ببینم که در وضعیتی مشابه با شخصیت‌های او قرار گرفته‌ام. و من فکر می‌کنم این مهم‌ترین چیزی است که داستایفسکی در کارش به آن دست می‌یابد.

می‌دانیم که می‌توانیم خودمان باشیم. ما می‌توانیم راسکولنیکف یا میشکین یا استاوروگین باشیم.

اگر شرایط زندگی ما به شکل دیگری شکل بگیرد، کاملاً ممکن است. همان‌طور که سولژنیتسین می‌گوید: «خط جداکننده خیر و شر نه از دولت‌ها، نه بین طبقات، و نه از میان احزاب سیاسی بلکه درست از قلب هر انسانی و از قلب همه انسان‌ها می‌گذرد.

در دنیای پرشتاب امروزی، زمانی که ما مشتاق یادگیری هستیم (آن‌طور که باید)، ممکن است تمایل داشته باشیم روی غیرداستانی تمرکز کنیم. هیچ اشکالی ندارد. اما برای درک خودمان، برای درک دیگران، جوامع و جوامع، داستان غیر قابل جایگزینی است. و اگر داستان می‌خوانید، کلاسیک را که من می‌گویم: «بخوانید.» خواندن تعدادی از آثار داستایفسکی ممکن است تأثیر بهتری بر درک ما از خود و دیگران داشته باشد تا مطالعه یک کتاب درسی روانشناسی…‌

در این مقاله آثار مورد علاقه من از داستایفسکی به غیر از جنایت و مکافات است که من از صمیم قلب توصیه می‌کنم

من فقط پنج مورد را انتخاب کرده‌ام، اما شما به‌راحتی می‌توانید این فهرست را با دیگر آثار شگفت‌انگیز داستایفسکی گسترش دهید:

۱-برادران کارامازوف

۲-ابله

۳-شیاطین

۴-یادداشت‌های زیرزمینی

۵-رؤیای یک مرد مضحک

البته جنایت و مکافات را فراموش نکنید. فکر می‌کنم قبلاً آن را خوانده‌اید و اگر نخوانده‌اید، آن را نیز به لیست اضافه کنید.

1-برادران کارامازوف، 1880

«من فکر می‌کنم شیطان وجود ندارد، اما انسان آنها را آفریده است، و آنان را به صورت و شباهت خود خلق کرده است.»

-داستایفسکی، برادران کارامازوف

این خط به من شوک وارد کرد، طبیعتاً این خط یک شخصیت است، نه لزوماً چیزی که خود داستایفسکی به آن اعتقاد داشت.

این کتاب تقریباً 1000 صفحه‌ای، درباره چه موضوع و تم است؟! این یک داستان کارآگاهی است که کاوش ایمان، اراده آزاد، شک و مسئولیت اخلاقی است. داستان درباره سه برادر، قتل مرموز پدرشان و پویایی پیچیده خانوادگی آنهاست. سه برادر متفاوت؛ دیمیتری پرشور و تکانشی، ایوان روشنفکر منطقی است و کوچک‌ترین آلشا روحانی و دلسوز است. از طریق کاوش در کنش‌ها، فرآیندهای فکری و تعاملات آنها (داستان ساختار روایی پیچیده‌ای دارد؛ اما مخاطب دیدگاه‌های متعددی را می‌بیند)

و ما روح و اخلاقی انسان را بررسی می‌کنیم.

فروید کتاب را «با شکوه‌ترین رمانی که تابه‌حال نوشته شده» نامیده است، انیشتین آن را

«نهایی‌ترین رمان روانشناختی و فلسفی، شگفت‌انگیزترین چیزی که تابه‌حال روی آن وقت گذاشته‌ام، نامیده است». برادران کارامازوف آخرین رمان بزرگ داستایفسکی است، عمیق‌ترین و پیچیده‌ترین رمان، مسلماً بزرگ‌ترین اثر او…

2-ابله، 1868-1869

«زیبایی جهان را نجات خواهد داد.»

-داستایوفسکی، ابله

در حدود 600 صفحه، اثر مورد علاقه داستایفسکی، ابله، درباره مهربانی و بی‌گناهی در دنیای بدبینی و زوال اخلاقی است. این داستان شاهزاده میشکین است، مردی ساده‌لوح (که دیگران او را «ابله» می‌نامند) که پس از حضور در خارج از کشور برای درمان صرع به روسیه بازمی‌گردد. (توجه داشته باشید که خود داستایفسکی مبتلا به بیماری صرع بود). خلوص اخلاقی او در تضاد کامل با جامعه فاسد «سن‌پترزبورگ» است که او خود را در آن می‌بیند. «میشکینگ»، نسخه‌ای از «دن کیشوت»، درگیر زندگی دو زن (شخصیت‌های شگفت‌انگیز)، ناستاسیا فیلیپوونا و آگلایا یپانچین می‌شود، داستان ما را در میان مجموعه‌ای از رویدادهای پیچیده، عاطفی و غم‌انگیز، هنجارهای اجتماعی و ارزش‌های فردی عشق و هنجارها و هنجارها و ارزش‌های اجتماعی در مقابل عشق کاوش می‌کند. «پراگماتیسم»، بی‌خدایی در مقابل مذهب، آسیب و احساس گناه.

ابله شخصی‌ترین رمان داستایفسکی و کاوش شگفت‌انگیزی از موضوع خوب در مقابل بد است.

3-شیاطین، 187

«اگر می‌خواهید بر جهان غلبه کنید، بر خود غلبه کنید.»

-داستایفسکی، شیاطین

شیاطین با بیش از 750 صفحه، یکی از باارزش‌ترین رمان‌های داستایفسکی است، آن را خواندم و بلافاصله بعد از آن دوباره خواندم. و آن دوباره شد چهار بار.  شیاطین سیاسی‌ترین کارکتر اثر داستایفسکی هستند، که در سبک داستان بر قتل تمرکز می‌کند و مضامین رادیکالیسم «به‌ویژه در میان طبقه تحصیلکرده» تروریسم، افراط‌گرایی را بررسی می‌کند و ورود کمونیسم و ​​پیامدهای مخرب احتمالی آن را پیش‌بینی می‌کند، اما همچنین سرمایه‌داری، به‌ویژه نابرابری اجتماعی را نقد می‌کند. شیاطین را می‌توان به‌عنوان هشدار تعبیر کرد که متأسفانه روسیه به آن توجهی نکرد.

طبق معمول، داستایفسکی تصویر پیچیده‌ای را ترسیم می‌کند. همه انقلابیون به‌عنوان شرور یا نیهیلیست توصیف نمی‌شوند. فکر می‌کنم نبوغ داستایفسکی این بود که می‌توانست هم زمان برای انقلابیون جوان و هم محافظه‌کاران مذهبی جذاب باشد.

برای مثال، نقل قول بالا از ایوان شاتوف است که بین آرمان‌های انقلابی خود و درگیری‌های اخلاقی درونی سرگردان است.‌

منظور او این است که تغییر واقعی با «خودآگاهی و دگرگونی اخلاقی» آغاز می شود. آن را باید با نیکولای استاوروگین، شخصیت کاریزماتیک و متضاد اخلاقی مقایسه کرد. چرا که او دست به اعمالی می‌زند که از نظر اخلاقی نفرت‌انگیز و تکان‌دهنده‌اند، و نمی‌تواند اهمیتی بدهد، یا حداقل می‌خواهد آن‌گونه به‌نظر برسد که آن کار را انجام نخواهد داد. به‌نظر می‌رسد نیهیلیسم او نتیجه ناتوانی او در یافتن «معنا یا رستگاری» است.

شیاطین رمانی بسیار پیچیده و تأمل‌برانگیز است و این را کاملاً صادقانه می‌گویم، در این رمان، داستایفسکی در وحشتناک‌ترین حالت خود قرار دارد؛ از نظر من بیشتر از جنایت و مکافات. کاوشی استادانه در تاریکی است که می‌تواند روح انسان را ببلعد.

4-یادداشت‌های زیرزمینی، 864

“«من می‌گویم بگذار دنیا به جهنم برود، اما من باید همیشه چایم را بخورم.»

-داستایفسکی، یادداشت‌های زیرزمینی

حدود 120 صفحه است، هر چند این رمان نسبتاً یکی از کوتاه‌ترین داستان‌های داستایوفسکی در فهرست است، اما یکی از قدرتمندترین آثار  او به‌حساب می‌آید. داستایفسکی در این قطعه به کاوش ذهن انسان با تناقضات آن می‌پردازد. این مونولوگ یک شخصیت بی‌نام است.که عقل و منطقی وجود ندارد. مبارزه برای معنا و اصالت، همان‌طور که از نقل‌قول بالا می‌بینید، بدبینی است. انزوا و رفتارهای خودویرانگر.

یادداشت‌های زیرزمینی نقدی قدرتمند از عقل‌گرایی است و اثری است که ادبیات اگزیستانسیالیستی را راه‌اندازی کرد و به‌عنوان الهام‌بخش فرانتس کافکا، آلبر کامو، ژان پل سارتر و بسیاری دیگر بود که تأثیری قوی بر جای می‌گذارد این یک کاوش روان‌شناختی است که باعث تأمل در مبارزات و معضلات وجودی ما می‌شود، خواننده را از نظر فلسفی درگیر می‌کند، به‌ویژه در موضوعات اراده آزاد و اخلاق، سبک روایی جالبی دارد.

چیزی که به‌نظرم قابل‌توجه بود این بود که چگونه داستایفسکی شخصیتی نامطلوب خلق کرد که ما به‌تدریج با آن همدلی می‌کنیم و ما را وادار می‌کند تا از پیچیدگی انسان بودن قدردانی کنیم…

رؤیای یک مرد مضحک 1877

“«من نمی‌توانم و نمی‌توانم باور کنم که شر شرایط عادی بشر است.»

-داستایفسکی، رؤیای آدم مضحک

این یک داستان کوتاه است، اما چیزهای زیادی در آن وجود دارد. شرح می‌دهد که چگونه یک مرد پس از ناامیدی از انسانیت و جهان تصمیم به خودکشی می‌گیرد. او به خواب می‌رود و به دنیای دیگری منتقل می‌شود که در آن جامعه‌ای کامل از موجودات پاک و بی‌گناه پیدا می‌کند. اگر آن را نخوانده باشید، نمی‌خواهم داستان را اسپویل کنم، اما اجازه دهید بگوییم این داستان رستگاری اخلاقی است، تحولی که شخصیت اصلی آن را طی می‌کند. رؤیا او را وادار می‌کند تا دیدگاه‌های خود را مجدداً ارزیابی کند و در نتیجه احساس جدیدی از هدف ایجاد کند. من رؤیای یک مرد مضحک را در میان 10 داستان کوتاه برتر خود قرار می‌دهم.

و شما اینجا هستید. این را اضافه کنم که بله، جنایت و مکافات یک شاهکار است. اما برای قدردانی واقعی از داستایفسکی، باید از مشهورترین اثر او عبور کرد و تمام میراث ادبی او را جست‌وجو کرد، آثار داستایفسکی آینه‌ای است که هر کس در دست بگیرد نه تنها خود را خواهد دید؛ بلکه به شخصیت خود نیز پی خواهد برد.

 

لینک دریافت پی‌دی‌اف شماره هشتم فصلنامه‌بین‌المللي‌ماه‌گرفتگی/ زمستان ۱۴۰۳:

انتشار فصلنامه‌بین‌المللي‌ماه‌گرفتگی سال دوم/شماره هشتم/زمستان ۱۴۰۳(دريافت فایل پی‌دی‌اف)

 

#فصلنامه_بین_المللی_ماه_گرفتگی

#سال_دوم

#شماره_هشتم

#زمستان_۱۴۰۳