فصلنامۀ بینالمللی ماهگرفتگی
سال دوم/ شمارۀ هشتم/زمستان ۱۴۰۳
مطالعات تخصصی جامعهشناسی
نگاهی جامعهشناختی
بر پاسخهای اجتماعی به خشونت علیه زنان
✍دکتر وحیده موسوی
خشونت علیه زنان یکی از معضلات جدی و پیچیدهای است که در جوامع مختلف با شدت و شکلهای متفاوتی مشاهده میشود. این خشونتها میتوانند فیزیکی، روانی، جنسی، اقتصادی و اجتماعی باشند و نه تنها تأثیرات منفی بر زندگی فردی زنان دارند، بلکه آسیبهایی جدی به ساختار اجتماعی وارد میکنند. در پاسخ به این معضل جوامع مختلف اقدامات و سیاستهای گوناگونی اتخاذ کردهاند که هدف آنها کاهش و پیشگیری از خشونت علیه زنان است. این پاسخها میتوانند در قالب سیاستهای دولتی، حرکتهای اجتماعی سازمانهای غیردولتی و تغییرات فرهنگی و اجتماعی ظاهر شوند. در این تحلیل به بررسی این پاسخها از منظر جامعهشناسی خواهیم پرداخت و عواملی را که بر موفقیت یا ناکامی این پاسخها تأثیر میگذارند تحلیل خواهیم کرد.
سیاستهای دولتی و قانونی ضمانت اجرای حقوق زنان
یکی از مهمترین پاسخهای اجتماعی به خشونت علیه زنان، قوانین و سیاستهای دولتی است که با هدف حمایت از زنان و مقابله با خشونتهای جنسیتی به تصویب میرسند. در بسیاری از کشورهای جهان تلاشهایی برای تصویب قوانین ضد خشونت علیه زنان صورت گرفته است، این قوانین ممکن است شامل مواردی همچون جرمانگاری خشونت خانگی، تعریف دقیق خشونت جنسی، حمایتهای حقوقی از قربانیان خشونت و تقویت مجازاتهایی برای مرتکبان خشونت باشد. بااینحال در جامعهشناسی این مسئله را میتوان از منظر چندگانگی ساختارهای اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار داد، بهویژه در جوامعی که ارزشها و هنجارهای فرهنگی بهطور عمیق به تبعیضهای جنسیتی و نابرابریهای اجتماعی پایبندند. این قوانین ممکن است در عمل کمتر اجرایی شوند. در برخی کشورها قوانینی که برای حمایت از زنان تدوین شدهاند، به دلیل مقاومتهای فرهنگی و اجتماعی یا نبود اراده سیاسی بهطور کامل اجرا نمیشوند. علاوهبراین در برخی از جوامع قوانین ممکن است بهطور جزئی و ناقص باشد و این موضوع باعث ایجاد مشکلات در حمایت واقعی از قربانیان خشونت میشود. نظریهپردازان جامعهشناسی مانند پیر بوردیو و میشل فوکو اشاره کردهاند که قدرت و نهادهای اجتماعی نه تنها از طریق قوانین بلکه از طریق ساز وکارهای فرهنگی و روانشناختی نیز عمل میکنند؛ به این معنا اگر قوانین ضد خشونت علیه زنان در یک جامعه وجود داشته باشد اما این قوانین نتوانند بهطور مؤثر در سطح اجتماعی و فرهنگی جا بیفتند یا توسط مردم بهطور جدی پذیرفته نشوند، تغییرات اجتماعی واقعی در این زمینه بهسختی حاصل خواهد شد.
سازمانهای غیردولتی و حمایتهای اجتماعی
سازمانهای غیردولتی (NGOs) و گروههای مدافع حقوق بشر نقش مؤثری در پاسخ به خشونت علیه زنان دارند. این سازمانها معمولاً در زمینههای آگاهیرسانی، آموزش، مشاوره، ارائه پناهگاههای موقت و کمک به قربانیان خشونت فعالیت میکنند. بسیاری از این سازمانها با همکاری با نهادهای دولت سعی دارند که فضای حمایتی برای زنان قربانی خشونت فراهم کنند. از منظر جامعهشناختی این سازمانها اغلب نقش واسطه بین دولت و جامعه را ایفا میکنند و کمک میکنند که خشونت علیه زنان بهطور جدیتری در سطح اجتماعی مطرح شود، آنها با ایجاد کمپینهای آگاهیبخشی، فیلمها و گزارشهای مستند تلاش میکنند که حساسیت عمومی را نسبت به این موضوع افزایش دهند. سازمانهای غیردولتی در بسیاری از مواقع میتوانند صدای زنان آسیبدیده را به گوش دولتها و نهادهای بینالمللی برسانند، بااینحال این سازمانها نیز با چالشهایی مواجهاند؛ مشکلات مالی، ناتوانی در تأمین منابع کافی برای خدماتدهی به زنان آسیبدیده و فشارهای سیاسی یا اجتماعی ممکن است محدودیتهایی برای تأثیرگذاری مؤثر این نهادها ایجاد کند. علاوهبراین در جوامعی که زنان از نظر اجتماعی و فرهنگی بهاندازه کافی مورد حمایت قرار نمیگیرند، این سازمانها نیز نمیتوانند بهطور کامل پاسخگوی نیازهای اجتماعی باشند.
حرکتهای اجتماعی و تغییرات فرهنگی
یکی از مهمترین پاسخهای اجتماعی به خشونت علیه زنان، حرکتهای اجتماعی است که برای ارتقای حقوق زنان و تغییر نگرشهای اجتماعی شکل میگیرند. این حرکتها میتوانند از جنبشهای زنانه محلی و جهانی مانند (#Metoo)تا کمپینهای آگاهیرسانی و فعالیتهای اجتماعی با هدف تغییر نگرشها و آگاهیرسانی به جامعه در مورد خشونت علیه زنان باشد. در تحلیل جامعهشناختی این حرکتها را میتوان بهعنوان تلاشهایی برای تغییر فرهنگ عمومی و نهادهای اجتماعی ارزیابی کرد. نظریهپردازان مانند آنتونیو گرامشی به قدرت هژمونی فرهنگی اشاره کردهاند و بیان داشتهاند که تغییرات فرهنگی و اجتماعی تنها از طریق مبارزه با هژمونیهای مسلط در سطح جامعه امکانپذیر است
در این راستا حرکتهای اجتماعی میتوانند هژمونیهای فرهنگی و سنتی را که خشونت علیه زنان را توجیه یا طبیعی میسازد به چالش بکشند و زمینه را برای تغییرات فرهنگی و اجتماعی عمیقتر را فراهم کنند. بااینحال این حرکتها اغلب با مقاومتهایی از سوی بخشهایی از جامعه روبهرو هستند که بهطور سنتی به نابرابریهای جنسیتی پایبندند. علاوه بر این اثرگذاری این حرکتها میتواند به میزان آگاهی و آمادگی جامعه برای پذیرش تغییرات فرهنگی بستگی داشته باشد.
چالشها و موانع پیشروی پاسخهای اجتماعی
با اینکه پاسخهای اجتماعی به خشونت علیه زنان طی سالهای اخیر پیشرفتهایی داشتهاند، اما موانع و چالشهای زیادی پیش روی این پاسخها وجود دارد. یکی از اصلیترین موانع، مشکلات فرهنگی و سنتی است که در برخی جوامع بهویژه جوامع سنتیتر خشونت علیه زنان را طبیعی میداند یا آن را یک مشکل خصوصی و خانوادگی میشمارد که به جامعه مربوط نمیشود. همچنین ضعف در اجرای قوانین و ناکافی بودن منابع حمایتی بهویژه در مناطق روستایی و کمدرآمد از دیگر چالشها است. در بسیاری از جوامع، حتی اگر قوانین حمایتی وجود داشته باشند، عدم آموزش کافی به کارکنان قضائی پلیس و دیگر نهادهای دولتی باعث میشود که خشونت علیه زنان نادیده گرفته شود و بهدرستی پیگیری نشود.
بنابراین پاسخهای اجتماعی به خشونت علیه زنان بهطور کلی پیچیده و چندوجهی هستند و نیاز به همکاری بین دولتها، سازمانهای غیردولتی، حرکتهای اجتماعی و تغییرات فرهنگی دارند. درحالیکه پیشرفتهای زیادی در این زمینه صورت گرفته است، همچنان چالشها و موانع بزرگی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرند. مهمترین مسئله این است که، پاسخهای اجتماعی باید نهتنها بهعنوان اقداماتی قانونی و اجرایی بلکه بهعنوان یک حرکت فرهنگی و اجتماعی، با هدف تغییر نگرشها و ساختارهای اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار گیرند.
در این راستا جامعهشناسی میتواند ابزارهای مؤثری برای تحلیل و هدایت این پاسخها ارائه دهد و به بهبود وضعیت زنان کمک کند.
لینک دریافت پیدیاف شماره هشتم فصلنامهبینالملليماهگرفتگی/ زمستان ۱۴۰۳:
انتشار فصلنامهبینالملليماهگرفتگی سال دوم/شماره هشتم/زمستان ۱۴۰۳(دريافت فایل پیدیاف)
#فصلنامه_بین_المللی_ماه_گرفتگی
#سال_دوم
#شماره_هشتم
#زمستان_۱۴۰۳
موارد بیشتر
فصلنامۀ ماهگرفتگی سال دوم/ شمارۀ هشتم/زمستان ۱۴۰۳ (اسطوره کاوی در “هزار و یکشب”)
فصلنامۀ ماهگرفتگی سال دوم/ شمارۀ هشتم/زمستان ۱۴۰۳ (داستایفسکی فراتر از جنایت و مکافات)
فصلنامۀ ماهگرفتگی سال دوم/ شمارۀ هشتم/زمستان ۱۴۰۳ (بررسی رمان خشموهیاهو)