خانه‌ی جهانی ماه‌گرفتگان

مجموعه مستقل مردم‌نهاد فرهنگی، ادبی و هنری

شنبه‌ها با شعر(شعری از ندا صفریِ منجزی)

شنبه‌ها با شعر

اشعار منتخب

به کوشش دبیر شعر سمیه جلالی

 

شعری از ندا صفریِ منجزی

 

تشنه؛

از سقاخانه در تخت برگشت

ماه در هاله‌اش

به هشدارِ صبح نزدیک‌تر می‌شود

 

از پهلوش پهلوی دیگری

از گوش،گوشه‌ای دیگر

بیرون می‌افتاد

دستی از تاریک تا تخت، اگر حائلش نبود

 

هر بار با لیوان دسته دارت

به هیات چوب رختی

تاریک‌تر به بالینم آمدی

من اما هنوز می‌توانستم

در تار و پود شب

دقیقا سر بر جیبِ چپِ پیراهنت بگذارم

آن گونه که قبل‌تر

در تقلای بازو

خواهش مداومم

 

ببین:

چگونه باد به جست و جوی خاکستر بر موی می‌دمد

تا بغل در میان بودم و دست از آتش نکشیده‌ام

او اما از کدام جهت می بیند

ابراهیم ایستاده ام؟

 

سینه به سحر چه می‌سوزد

از شکافِ نخستینِ بوسه‌ها؟

خورشید خاموش بر میز

چانه را نگه داشته در بشقاب

به تجسس چنگال می‌کشد

من چرا در مساحت سقف

به تمسخر، لب به منقار آورده‌ام؟

کدام تکه‌ام دهان دارد؟

کلمه از کدام تکه می‌افتد؟

کدام دست هدایتگرِ قرص ماه به لیوان بود؟

در، به روی خیابان که میبندم

چرا دست هات پشت پرده

اتاق را هنوز شکل آغوش

وسوسه می‌کنند ؟

 

برخیز و خانه را از میز تمام کن

با توام زنِ جوانِ پرنده

سر بالا بیاور از سینه

تاریک‌تر بیبین

از هر طرف

در جهان جنینی‌ات معلقی

حالا که دست‌هات در کشاله‌ی ران‌ها هضم نمی‌شوند،

به انکار آسمان چین خالی پرده را مرتب میکنی:

 

“اون عکسُ تویِ ساحل انداخته بودیم

گفتی: جای سیب بگو دریا. لپت چال نیفته، پرنده‌ها توش لونه کنن.

بعد دریا رو با جاش چسبوندی بالای مخزن آب

گفتی : متبرک شد!”

 

لینک ارتباط با دبیر شعر فصلنامه ماه‌گرفتگی:

https://t.me/MAHIGOOLI

 

 

#ندا_صفری_منجزی

#اشعار_منتخب_در_سایت

#سمیه_جلالی

#شنبه_های_شعر

#فصلنامه_مطالعاتی_انتقادی_ماه_گرفتگی

#خانه_جهانی_ماه_گرفتگان