خانه‌ی جهانی ماه‌گرفتگان

مجموعه مستقل مردم‌نهاد فرهنگی، ادبی و هنری

گفت‌و‌گوهای منتخب در سایت(گفت‌و‌گوی فاطمه آزادی با مریم عربی نویسنده رمان “آوار” )

گفت‌و‌گوهای منتخب در سایت

به کوشش دبیر ادبیات داستانی

سودابه استقلال

 

گفت‌و‌گوی فاطمه آزادی با مریم عربی نویسنده رمان “آوار”

 

فرم هنری چند صدایی

رمان «آوار» اولین رمان مریم عربی است که بهار سال هزار و چهارصد و سه نشر مروارید آن را منتشر کرده‌است. پیش از این کتاب نیز مجموعه داستان «جامانده‌ها» از همین نویسنده زمستان سال نود ‌و نه در نشر بان منتشر شده و به چاپ دوم نیز رسیده‌است. مریم عربی علاوه بر نوشتن داستان، به مطالعه‌ی دقیق آثار نویسندگانی چون داستایوفسکی، فاکنر، وولف، پروست، جویس، بکت، کافکا و براتیگان و دیگر نویسندگان پست مدرن پرداخته‌است. مریم عربی با نگاه متفاوتی که نسبت به داستان دارد، یکی از منتقدان برتر در مسابقه‌ی داستان واژه شناخته شد. همچنین کتاب آوار تا به حال توانسته در چند مسابقه‌ی ادبی جزو آثار راه یافته به مراحل بالاتر هم شناخته شده‌است.

نویسنده‌ی رمان آوار از رخداد زلزله در رمان خود زمینه‌ای فراهم ساخته برای مواجهه‌ی شخصیت‌های داستانش. اتفاقی که سبب می‌شود خواننده شاهد برون‌ریزی شخصیت‌ها از ابتدا تا انتهای کتاب باشد. این رویارویی، شخصیت‌ها را  به درک تازه‌ای از زندگی خود و دیگران می‌رساند. درباره‌ی رمان آوار گفتگوی کوتاهی داشتم با نویسنده کتاب.‌

من بیشتر مواقع در اولین سوال  از دوستان نویسنده درباره ایده‌ی رمان می‌پرسم، اما شما برای بسیاری از کتاب‌های منتشر شده، چه ایرانی و خارجی یادداشت نوشته‌اید، می‌خواهم اولین پرسشم را جور دیگری مطرح کنم. اگر شما نویسنده‌ی رمان آوار نبودید و می‌خواستید برای این کتاب یک یادداشت بنویسید، این یادداشت چه ویژگی‌هایی داشت؟ به کدام موارد بیشتر می‌پرداختید؟ 

به پیرنگ و نوع مواجهه نویسنده با آن. همه با اصطلاح شکستن پیرنگ در رمان مدرن آشنا هستیم. اما بیشترمان این شکستن را با بزرگان سبک مدرنیست و تکنیک جریان سیال ذهن آنها می‌شناسیم. رمان آوار شکستن پیرنگ را از جنس دیگری انجام می‌دهد. او نگاهش به داستایوفسکی و فرم هنری اوست، هرچند سیال ذهن از نوع فاکنری نیز در کتاب جای خود را دارد. من سعی می‌کردم اینها را در متن نشان بدهم.

برگردیم سر سوال اول، ایده‌ی رمان آوار چگونه شکل گرفت و تا مرحله‌ی چاپ رسید؟  آیا در مسیر نوشتنِ فصل به فصل رمان ایده تغییراتی می‌کرد؟ 

ایده‌ی رمان بعد از خواندن مجدد آثار داستایوفسکی و نظرات باختین درباره چندصدایی او شکل گرفت. در کار داستایوفسکی شرایط اجتماعی و وقایع تاریخی زمینه بروز و توزیع صداها بودند، ولی من به‌دنبال چیز دیگری غیر از تاریخ و وقایع ناگهانی و تکان دهنده تاریخی-اجتماعی بودم. به این نتیجه رسیدم که آنچه در محتوا و معناهای داستان‌های داستایوفسکی سبب نشان دادن صداها بوده، امر تازه‌ای نیست. دیگر رمان‌نویسان هم‌عصر و قبل از او هم همین معناها را در قالب صداهای شخصیت‌ها نشان داده‌اند. آنچه رمان او را متمایز کرده است، فرم بیانی اوست، فرمی که باختین آن را فرم هنری چندصدایی نامید و آن را براساس نشانه‌هایی در داستان‌های داستایوفسکی نشان داد. آنچه او را متفاوت کرد نه فقط این محتوا، بلکه فرم هنری خاص و متفاوت او بود. هرچند واقعه ناگهانی زلزله دستاویز کتاب هست ولی آنچه صداهای گوناگون را در آوار ساخته و پرداخته، کارکرد هنر و ادبیات است. من سعی کردم این کارکرد را به عنوان یکی از محتواهای کتاب برای پرداخت انگاره چندصدایی به‌کار ببرم. بهترین کار و بهترین فرمی که می‌توانستم داشته باشم این بود که از طریق فرم بیانی چندآوایی باختین برای این محتوا و ایده هم‌جواری صداها استفاده کنم.

برای من دو شخصیت در طول رمان به شدت جذاب بودند، هورماجد و راتین. گاهی فکر می‌کردم این دو شخصیت هر کدام وجهی از شخصیت همدیگر هستند. در واقع با وجود اختلاف بین این دو نفر اما آن‌ها را در مواردی به شدت به هم نزدیک می‌دیدم آیا این برداشت صحیح است؟

می‌تواند اینطور هم باشد.

یکی دیگر از ویژگی‌های رمان آوار توجه شما به طبیعت است، آن هم طبیعت خاص کویر. توجه راتین به طبیعت سوزمرگی کمتر از هورماجد نیست. البته هر کدام به شکلی متفاوت عشق به تفستان را نشان می‌دهند اما راتین از دریچه‌ی نگاه یک هنرمند به طبیعت علاقه نشان می‌دهد. در طول نوشتن کتاب تا چه اندازه به چنین نکته‌ای توجه داشتید؟  

من بچه کویر هستم. تجربه کویر و نور و آفتاب و خاک را داشته‌ام. حالا که قرار بود نشان بدهم هنر می‌تواند آواهای متفاوت را کنار هم بیاورد، فردیت را باور داشته باشد و تعریف تازه‌ای از اجتماع بسازد، چی بهتر بود از تجربیات خودم که آنها را در قالب نگاه یک هنرمند نشان بدهم. می‌خواستم تاثیر نگاه هنر به جهان را در ساخت اجتماع چندصدایی نشان دهم. هرچند کسی که کتابی را و داستانی را می‌نویسد، یک هنرمند است. یک ادیب و هنرمند.

می‌دانیم که ذهن یک نویسنده همواره دنبال مطالعه‌ی آثار متفاوت و آزمون و خطا کردن و به روزرسانی برای امر نوشتن است. از یادداشت‌ها و مطالعات و داستان‌های جدید شما می‌توان به رویکرد تازه شما در مسیر نوشتن شما پی برد. اگر امکان دارد کمی از رویکردی در حال حاضر نسبت به داستان دارید برایمان بگویید؟ 

بازهم پیرنگ را می‌شکنم ولی نه با تکنیک جریان سیال ذهن بلکه با نوع متفاوتی از سیلان ذهن که با رویکرد پدیدارشناسانه می‌شود به آن رسید. در حالی این نوع سیلان امکان دارد که هنرمند به رویکرد خود و سیلان آن آگاه و هشیار باشد و هیچ کارکرد معنایی دیگری غیر از آنچه آن پدیده هست، نداشته باشد. رویکردی که معناهای شناخته شده را درپرانتز می‌گذارد و سعی می‌کند هر چیز را همانطور که هست ببیند و معنای تازه‌ای از هستی آن پدیده را تعریف کرده و به زبان ‌آورد.

پس ازگذشتن چند سال از نوشتن رمان آوار اگر همین حالا می‌خواستید با رویکرد تازه در امر نوشتن رمان  آوار را بنویسید چه‌طور آن را می‌نوشتید؟ چه روایت‌هایی را کم یا اضافه می‌کردین؟ 

این‌بار بدون پیرنگ، غیرجدی و تاحدی شوخ درعین حفظ نظام چندآوایی، جزئی‌نگر، سرد و خالی از هرنوع گرمی بازمانده از رمانتیک‌ها که خواننده از موضوع زلزله انتظار دارد، و بازهم با همان شخصیت‌های راتین و هورماجد، میترا و مائده.

نوشتن نقد و نوشتن داستان  برای ذهن یک نویسنده  ویژگی مهمی به نظر می‌رسد و می‌تواند یک رابطه‌ی دوسویه را برای نویسنده برقرار سازد. شما  هم داستان می‌نویسید و هم نقد. به عنوان یک نویسنده و منتقد چه نکته‌ای را در امر نوشتن لذت‌بخش‌تر از بقیه‌ی نکته‌ها می‌دانید؟ 

کار نقد برای من در حد شناختن نظریات ادبی و آگاهی از آخرین دستاوردهای هنری در جهان و در اصل مثل یک میز تشریح اثر است. چیزی که برای خودم سرخوشی‌آور و جنون‌آمیز است نوشتن داستان و خلق جهان داستانی خودم است، جهانی که تجربه‌ی شخص من است. جهانی که تکرار حرف‌های کوچک و درشت دیگران نباشد.

اگر امکان دارد از کتاب‌های بعدی برایمان بگویید؟

در حال حاضر مجموعه داستانی آماده چاپ دارم که برخی از داستان‌هاش در مجلات ادبی منتشر شده‌اند.

 

لینک ارتباط با‌ دبیر داستان جهت ارسال آثار:

https://t.me/s54_est

 

 

#مریم_عربی

#فاطمه_آزادی

#رمان_آوار

#سودابه_استقلال

#گفت‌_و_گوهای_منتخب_در_سایت

#فصلنامه_بین‌المللی_ماه_گرفتگی

#خانه_جهانی_ماه_گرفتگان