خانه‌ی جهانی ماه‌گرفتگان

مجموعه مستقل مردم‌نهاد فرهنگی، ادبی و هنری

نقد و پژوهش‌ منتخب در سایت (نقدی بر شعر استبداد سطور اثر صحرا کلانتری نوشته ی ایرج جمشیدی)

نقد و پژوهش‌ منتخب در سایت

نقدی بر شعر استبداد سطور، نوشته‌ی «صحرا کلانتری»
✍️ایرج جمشیدی (بینا)

 

عنوان شعر نشان می‌دهد که با شعری غیرمعمول، مدرن، سوررئالیستی و پساگفتاری سروکار داریم؛ شعری که در گفتاری نغز در یک جابه‌جایی تعمدی با سعی  بر جانشینی کلمات در ساحت دیالکتیک حضور و خوانش جدیدی از سطور در معنازدایی از ابژه‌های معمول اقتدار می‌خواهد درد جهان معاصر را تفسیر کند. اینجا سطور ساحت فیزیکی می‌گیرند و کلمات شلیک حقیقت‌اند بر انفعال این ساحت‌ها.

قبلاً کتاب مقدس گفته بود: «درابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود… و به‌غیراز او چیزی از موجودات وجود نیافت.» یوحنا۱:۱ـ۳.

شاعر هم تبارز حقیقت را در کلمات می‌داند و می‌کوشد تا با استعلای کلمات این ویژگی را عیان کند. و از آغاز با بازی با کلمات به تفسیر آنها برمی‌خیزد و با مقایسه‌ای ژرف کاربرد لغاتی را که به‌نوعی تابویی با خود دارند، می‌شکند. از فرهنگ مادری (فارسی) مدد می‌جوید تا جای اوین را که هم‌سنگ گوانتانامو در زبان‌های لاتین به‌ویژه انگلیسی است نشان دهد. جایی موحش که در بیان ان حروف هم اکراه دارند و با تحدید واژه‌هاست که حضور می‌یابد.

ترجمه برخی کلمات شاید ناممکن باشد و به همانگونه خود را به همه‌ی زبان‌ها تحمیل می‌کنند. گوانتانامو و اوین از این دست کلمات است که برکشیده شده‌اند وخود آنقدر رسا هستند که غیرقابل‌ترجمه شده‌اند. و برای نشان دادن این انفعال در صورت‌بندی ترجمان آن صحرا نشان می‌دهد که هیچ‌کدام از ابزارهای مرسوم کارآمد نبوده‌اند.

«اوین جایی میان زبان‌هاست

گوانتانامویی در زبان مادری

الفبای اجدادی را به افسار کشید

حتی گوگل در مذاکره‌ی ترانسلیت‌ها

مهاجرت تحمیلی کلمات را جدی نگرفت.»

صحرا تا آنجا پیشرفته است که حتی در ترجمه کلماتی از این دست گوگل را فارغ‌البال می‌بیند و بی‌نیاز از ترجمه‌ی آنها شاید در بندهای بعدی به این اشاره دارد که گاه ترجمه ناقص و نارساست؛ آن‌گونه که مترجم هم در آنها در می‌ماند.

«چه پاراگراف‌های نحیفی

چه جملات دربندی

چه اصوات اسیری که آزاد نشدند

در مهندسی کرت بندی‌ها»

و در توجیه این غیرقابل‌ترجمه بودن‌ها تا آنجا پیش می‌رود که اصوات را رهاشده از بند زندان واژه‌ها می‌بیند، در مقابل نام‌هایی که خود بندی هستند بربند و با اشاره به تنوع زبانی و واژه‌هایی که خود را بر زبان مرجع تحمیل می‌کنند، به‌زیبایی این بندها را برمی‌کشد و فضایی بکر سوررئالیستی و بدیع می‌آفریند تا محدودیت خود را در ترجمه از زبانی به زبانی بیان کند.

«زبان تقسیم شد در فصول طبیعی

و کلمات پرورشی راه افتادند

ییلاق‌های مصنوعی

قشلاق‌های مصنوعی

و من چه طبیعی محبوسم

در مرکز زبانی معذور

که عشایرش را یک‌جانشینان می‌بلعند

تا فرار آشیانه کند در خواب کلمه‌ای لاغر

که از رژیم نگارشی می‌گریزد.»

صحرا با طعنه بر فرهنگستان در بندهای بالا آن را ناکارآمد و عاجز از وظیفه‌ی خود که خلق معادل‌سازی است می‌بیند و هرآنچه ساخته به باد تمسخر می‌گیرد و نارسایی در معادل‌سازی خود را طبیعی می‌داند که این ایراد نه از او که از دست‌اندرکاران عاجزی است که به وظیفه عمل نکرده‌اند.

«دارم از مبادای جمله‌ای می‌گویم

گریخته از الکاتراز صفحه

که مقام لال را به ادای هجایی نمی‌دهد

تا با کوله‌ای از لینک‌های پشت سر

به اقلیم ویکی‌پدیا بپیوندد

در انقیاد شابک‌ها»

صحرا بار دیگر محدودیت واژه‌ها و جملات را در صفحه و نارسایی‌شان را در بیان با زندان الکاتراز در خلیج سانفرانسیسکو مقایسه می‌کند؛ (داستان فرار موفق از این زندان معروف است) و همان‌گونه که در توضیح الکاتراز باید به ویکی‌پدیا رجوع کرد درک اثر خود را اجباراً به مراجعه به ویکی‌پدیا و شابک‌ها (شناسه اثر) منوط می‌کند.

«شاید روزی در تراکم کیبوردها

انگشتی مرور کند

سرچ طبیعی‌ام را

در مرورگرهای بعد از من

و هزار صفحه لود شود

با کلماتی آزاد

که از استبداد سطور گریخته‌اند.»

صحرا در سجابندی شعر و پایان آن، این امیدواری را می‌دهد که شاید روزی اشعارش آزادانه تفسیر شوند.

پیوستگی شعر ضرب‌آهنگ کلمات و استفاده درست و به‌جا از کلمات و نتیجه‌گیری پایانی از قوت‌های شعر صحراست در پساگفتار کمتر شعری صلابت و استواری و یکدستی اشعار صحرا را دارد و این نتیجه زبانی است که صحرا به آن رسیده و در آن تسلط کامل دارد.

با آرزوی توفیق روزافزون برای همه‌ی شاعران ایران زمین به‌خصوص آنان که دغدغه‌ی وطن دارند.

 

لینک ارتباط با‌ دبیر داستان جهت ارسال آثار:
https://t.me/s54_est

 

#جستار
#صحرا_کلانتری
#ایرج_جمشیدی
#نقد_و_پژوهش_های_منتخب_در_سایت
#خانه_جهانی_ماه_گرفتگان
#فصلنامه_مطالعاتی_انتقادی_ماه_گرفتگی