خانه‌ی جهانی ماه‌گرفتگان

مجموعه مستقل مردم‌نهاد فرهنگی، ادبی و هنری

شعری از هستی محمودوند

شنبه‌ها با شعر

اشعار منتخب
به کوشش دبیر شعر سمیه جلالی

شعری از هستی محمودوند

دودی که از سرم بیرون می‌رود
دودکش‌ترم کرده!
همین سیاهیِ نامرئی‌
که باد را‌ به سرفه انداخته
باد را
که هیچی‌ست پر از قاصدک‌های مرده…

چرا این سرخیِ‌ قبلاً‌ آبی
از همیشگی‌اش
آسمان‌تر نیست؟

من امّا
آنقدر دودکشم
که لک‌لک‌های کارتونی
روی فکرم لانه‌ می‌سازند

فکر می‌کنم
این شومینه‌ی مرده را هم
خاطراتِ سوخته‌‌‌ام
شومینه‌تر خواهد کرد…

و سفیدیِ موهام
شاید
آمدنِ برفی باشد که:
شکوفه‌های سرخِ انار را صورتی کند
ردّپای لک‌لک‌های‌ قایمکی را لو بدهد
روی چترهای عزادار، خال‌خالی‌های سفید بگذارد و
تاریکیِ لَختت را
جوگندمی کند…
یا دست‌کم‌
برفک تلویزیونی باشد در پنج‌سالگی‌
که با چرخاندن آنتنی
بند بیاید

چرا هیچ‌وقت از آلبوم کهنه نپرسیدی؛
در حافظه‌ی سوخته‌اش
من برفِ شادی‌ترم یا تو؟

تویی که در لباس عروسی
از همیشگی‌ات
آدم‌برفی‌تر بودی…

سایه‌‌‌ات را پوشیده‌ای
نشسته‌ای در سفیدیِ بهمن‌
تا روی کدام من، شمع روشن کنی؟

من را که مثل قاصدک‌ها، باد
با خود به این‌سو و آن‌سو برده است…

برفی بزن
با دهانِ یخ‌زده‌‌!
وقتی سکوت، لهجه‌ی آدم‌برفی‌هاست

چرا همیشه کلاغی هست
که قارقار سیاهش
برف‌های زمین را خاکستری کند؟؟

ایستاده‌ام افقی روبه‌روت
زیرِ
بارشِ
صورتیِ
شکوفه‌ها…

چرا چشم‌های دگمه‌ای‌‌‌ت
تصویرِ دودِ مرا ترجمه نمی‌کنند؟
منی که با کت‌و‌شلوار ذغالی‌
از تولّد شومینه برمی‌گردم

چرا از عود
که آهسته می‌میرد و عمود
نمی‌پرسی؛
هیچی که از تنش بیرون می‌رود
روح است
یا
دود؟

لینک ارتباط با دبیر شعر فصلنامه ماه‌گرفتگی:
https://t.me/MAHIGOOLI

#هستی_مجمود_وند
#اشعار_منتخب_در_سایت
#سمیه_جلالی
#شنبه_های_شعر
#فصلنامه_مطالعاتی_انتقادی_ماه_گرفتگی
#خانه_جهانی_ماه_گرفتگان