خانه‌ی جهانی ماه‌گرفتگان

مجموعه مستقل مردم‌نهاد فرهنگی، ادبی و هنری

شنبه‌ها با شعر (شعری از علی‌ باباچاهی)

شنبه‌ها با شعر

اشعار منتخب
به کوشش دبیر شعر سمیه جلالی

شعری از علی‌ باباچاهی

جنگ یک شوخی‌ست

آتش پشت سرش راه افتاده بود
آب
آب را از کف دست خودش نوشید
تغزل پلاک خانه‌ام را کنده بود و
محزون بود و متفکر!
و یکلیا کنار رود ابانه قدم می‌زد*

تو او یا–
پاشید آب پشت سر سرباز وظیفه‌ای
که زود برگردد
از جنگی دو سه بعدی که بر صفحه‌ی تلویزیون
صورتکی بر چهره داشت
و می‌رقصید با فاحشه‌ای که فقط
کودکان گرسنه می‌زاید!
تا بودریار را ‌بخنداند در آکواریومی
که فلاسفه سرگرم حل معما بودند!
و کودک مرده گفت: من گرسنه‌ام
پس هستم!
– سلام مادر!

اما اینجا
آن که میکروفن را به دست گرفته‌ست
قصد به نیش‌کشیدن ذرت را دارد
فلز براقی‌ست ذرت که می‌برقاند
صورت آدم‌های بر در حلقه‌ی دار و ندار را
و خیابان‌ها خواب ندارند!
“حالا مرا پنهان کن
لابه‌لای دفتر شعرت
که خانه‌ی مخروبه‌ی ساحلی رو به خزرم
خیره در رفت و آمد موج‌ها”

دید که روسری‌اش را انداخت در
آتش قرمز آبی‌رنگ
– دوستت‌دارم با این دو رنگِ به یکرنگی‌ها!
محبوب مرا ندیده‌اید ای دختران اورشلیم؟

رنگ‌ به رنگ شدند
یک دو سه رنگی که به غروب پیوستند!
شیطان کنار یکلیا نشسته بود**
و رود ابانه در خودش قدم می‌زد!

دید که دست بر ماشه گذاشت
به غروبا غروب او
دیوار روبه‌رو “تن” من بود
و به علاوه‌ی منِ” من” بود
و شاعرانی که “با شمشیر آخته برمی‌انگیختند
قرنی وحشت‌زده را”
مالارمه بود و یک “دیگر”ی که
رگباری می‌نوشت سطرهای درخشان را درخشان‌ترانی که
زمان ایستاده بود با نوک پستان‌هاش!

* و** نگاه کنید به: یکلیا و تنهای او
تقی مدرسی

لینک ارتباط با دبیر شعر فصلنامه ماه‌گرفتگی:
https://t.me/MAHIGOOLI

#علی_باباچاهی
#اشعار_منتخب_در_سایت
#سمیه_جلالی
#شنبه_های_شعر
#فصلنامه_مطالعاتی_انتقادی_ماه_گرفتگی
#خانه_جهانی_ماه_گرفتگان